گزارش کتاب مکان‌های زیارتی هندو در هند: مطالعه‌ای در جغرافیای فرهنگی

Hindu Places of Pilgrimage in India: A Study in Cultural Geography; Surinder M. Bhardwaj; University of California Press; 1983

نویسنده گزارش: رقیه حق‌گویان

درباره‌ی نویسنده

دکتر سوریندر موهان بارواژ (Dr. Surinder Mohan Bhardwaj) استاد بازنشسته ی دانشگاه است. او در دانشگاه کنت استیت (Kent State University)، در اوهایو، جغرافیای زیارت تدریس می کند.

گزارش کتاب

در این کتاب یکی از ابعاد پراکنش مذهبی در هند، یعنی زیارت هندوها از مکان های مقدس شان، بررسی می شود. از آنجا که صفتِ مشخصه ی مکان ها و نیز ساختار مکانی در مرکز علم جغرافیا قرار دارد، ماهیت پراکندگی ایجاد شده توسط مکان های مقدس را مسئله ای جغرافیایی قلمداد کرده اند. ترسیم نقشه ی مکان های مقدسی که در افسانه ی مهابهاراتا (epic Mahabharata) و منابع متأخرتر توصیف شده اند بیانگر قدمت و تداوم نهاد زیارت در هندوئیسم است. به نظر واضح است که این کوته واره ی مفصل درباره ی قلمروی مقدس هندوئیسم چند سال قبل از آغاز دوران مسیحیت پی ریزی شده بود. این کوته واره از آن زمان تا کنون، علی رغم اینکه بازه ی زمانی وسیعی را شامل می شود، متحمل تغییرات نسبتا کوچکی شده است. الگوی مسیر زیارت باستانی حداقل دو منطقه یا کریدورِ مطلوب ارتباطی میان شمال و جنوب پیشنهاد می دهد. به نظر می رسد این کوریدورها برای گسترش کشاورزی گاو آهن به سمت جنوب مورد پسند قرار گرفته اند. این مناطق که برای این نوع کشت کمتر مناسب بوده اند، خارج از قلمروی هندوئیسم و تا حدودی تحت تصرف مردمی که زندگی قبیله ای دارند، باقی مانده اند. در نتیجه قلمروی مقدس هندو در گذشته با گستره ی فرهنگ مادیِ هندوئیسم (فرهنگ مادی یعنی اشیاء، منابع و مکان هایی که افراد برای تعریف فرهنگ خود به کار می برند) به عنوان فرهنگی متمایز از قبیله هایی که در جنگل ساکن بودند، شکار می کردند و کشاورزی بِبُر و بسوزان (slash-and-burn agriculture) (یعنی بریدن و سوزاندن تمام درختان جنگل و تبدیل آن به زمین کشاورزی) داشتند سازگار بود. جای شگفتی نیست که پروسه ی هندویی شدن در این مناطق کند بوده است. در میان تمام خدایانی که با مکان های مقدس در مقیاس سرزمین هند پیوند داشتند، سیوا (Siva) که در اصل خدای دراویدی بود، موقعیت دست بالا را دارا است و ویسنو (Visnu) و الهه یِ مادرِ پیشا آریایی در رتبه های بعدی قرار دارند. در نتیجه، علی رغم روند آریایی شدن، خدایان پیشا آریایی (شکل حضور آنها در بافت هندوئیسم هر چه که باشد) به اطاعت از خود فرمان می دادند. از طرف دیگر، بسیاری از خدایان کاملا آریایی به موقعیت پایین تری فرودانده شدند. بنابراین، باور من بر این است که اهمیت خدایان پیشا آریایی در بافت کنونی هندوئیسم نیازمند ارزیابی تازه است.

به نظر می رسد پیوند مکان های مقدس با آب جاری بیان مکانیِ مفهومِ نافذِ تطهیر آیینی (ritual purification) از طریق استحمام باشد. از آنجا که احتمالا خاستگاه این مفهوم پیشا-دراویدی است، فهم عمیق تر ارتباط سایت با مکان های مقدس هندو احتمالا از طریق توجه بیشتر به بررسی الگوی باورهای مذهبیِ دراویدی های عهد باستان ممکن است.

مطالعه ی ما نشان می دهد درک زائر از شأن مکان های مقدس بازتاب دهنده ی نبود نظام یکپارچه ی رتبه بندی در درون خود هندوئیسم است. این به نوبه ی خود نتیجه ی وجود تنوع فرقه ها در هندوئیسم و خصوصیت تلفیقی الگوی باورِ فرد هندو است.  به هر حال، دست کم برای اهداف تحلیلی، مطابق واقع می توان پنج سطح برای مکان های مقدس متصور شد. این سطوح پان هندو، فرامنطقه ای، منطقه ای، زیر منطقه ای و محلی هستند.  این پنج سطح نمی توانند تشکیل دهنده ی سلسله مراتب رسمی باشند زیرا به منزله ی مراتب در یک  نظامِ واحد نیستند و هر سطح نسبت به سطح بالاتر از از خود لزوما فرودست نیست. با این وجود، سیاق عینی به ما این امکان را می دهد که مشخصه های جامعه شناختی و فرهنگی در درون حوزه های زیارتی متناظر را مشاهده کنیم. بالاترین سطح در مکان های مقدس می تواند به مثابه ی همبرگاه هایی در چند راهه یِ پراکنشِ دینی تلقی شود که طبقات به لحاظ آیینی بالا و نیز طبقات اقتصادی برتر از مناطق فرهنگی مختلفِ هند در آن مشارکت می کنند. زیارت در این سطح بیان بعضی از رایج ترین باورهای هندوئیسم است که قشر اندکی از نخبگان دینی که اغلب فرهیخته هستند آن را حفظ می کنند. وجوه معنوی دین هندو و تطهیر ایده آل روح عوامل انگیزه بخش اصلی در بالاترین سطح (مکان های زیارتی ای که در بالاترین سطح قرار دارند) هستند. پراکنشِ دینی در این سطح پیوسته گستردگی قلمروی مقدس هندو را بازتأیید می کند. به طور یقین، بدون چنین ادراکی از هند، هر گز جنبش آزادی (freedom movement) و حتا جنبش فعالان ملی گرای قرن نوزده و رنسانس ملی هند، که نهایتا به استقلال انجامید، وجود نخواهد داشت.

معابد در سطح منطقه ای و زیر منطقه ای بازتاب دهنده ی تنوع بالایی در الگوی باورهای هندوئیسم و مربوط به وجوه مادی و روزمره ی زندگی است. در چنین معابدی خدایان تمایل دارند بسیار شخصی و برای منافع خاص مادی و مرتفع شدن استیصال ناشی از مسائل روزمره ی زندگی بر سر مهر آورده شوند. زیارت در این سطوح اغلب به منظور اجرای مناسک متعدد و واداشتیِ مربوط به چرخه ی زندگی (life-cycle rites) انجام می شود. دین در این سطوح به تبدیل شدن به ساز و کاری برای حل مسائل اجتماعی گرایش دارد و ابعاد جامعه شناختی نسبت به وجوه معنوی در آن غلبه دارد. در گردهمایی زائران سهم محسوس و در مواردی اصلی به طبقات مشخص شده و عناصر مهم جمعیت کم سواد و بی سواد تعلق دارد. حوزه های زیارتی این معابد تمایل دارند محدود باقی بمانند زیرا زائران نمی توانند فراتر از بومگاه فرهنگیِ منطقه ای با خدایان روابط شخصی شده برقرار کنند. به علاوه، شبکه های اجتماعی و اقتصادیِ زائرانِ چنین معابدی معمولا محدود به منطقه ی زبان شناختی و دیالیکتیکیِ منفرد و یا دیگر سطوح منطقه ای یا زیر منطقه ای  هستند. در کل (به غیر از معابد محلی) می توان گفت که هر چه سطح مکان مقدس بالاتر باشد، سهم زائرانی که طبقه ایشان از نظر آیینی بالاتر است بیشتر است و هدف بازدید از آن مکان مقدس کلی تر.

زائرانی که طبقه ی مشخص دارند به وضوح معابد الهه ی مادر (Mother Goddess) را ترجیح می دهند؛ مخصوصا جایی که قربانی حیوانات انجام می شود. عمل ریختن خون در بسیاری از معابد الهه ی مادر منسوخ شده است و انتظار می رود در جاهایی هم که هنوز متداول است از رونق بیافتد. چنین مکان هایی می توانند دارای ارزش مطالعاتی بالایی درباره روند سانسکریتیزاسیون (Sanskritization) باشند؛ هم درباره ی زائرانی که از طبقه ی مشخص شده هستند و هم درباره ی مجموعه ی آیینی معابد.

ارتباط میان طبقات زائران و مسافتی که برای رسیدن به مکان مقدس طی می کنند بسیار پیچیده است. به هر حال واضح است که در معابدی که در سطح منطقه ای هستند و نیز معابدی که در سطوح قبلی قرار دارند، اختلاف چندانی در مسافت پیموده شده برای زیارت در طبقات مختلف وجود ندارد. در سطح فرا منطقه ای و پان هندو تفاوت های مشخصی دیده می شود. طبقات تاجر، به عنوان یک طبقه ی واحد، طولانی ترین مسافت را طی می کنند و برهماهایی که از نظر آیینی در طبقات بالاتر هستند در رتبه ی بعدی قرار دارند. این ممکن است تا حدودی به دلیل سطح اقتصادی نسبتا بالاترِ این گروه ها باشد. در معابدی که در سطح پایین تر هستند، عهد و نذر دلیل مهمی برای سفر است؛ بنابراین فاصله تا مکان مقدس اهمیت کمتری دارد. در سطوح بالاتر اهداف سفر کلی هستند؛ بنابراین افرادی که انگیزه ی دینی دارند به زیارت می روند. به علاوه، وقتی مسافت به عاملی مهم تبدیل می شود، طبقات مرفه تر استطاعت بیشتری برای زیارت دارند. این روابط نیازمند کند و کاو بیشتری از طریق نمونه گزینی از افرادی از طبقات و گروه های اقتصادی مختلف و درباره ی معابد مختلف است.

یکی از اجزاء برجسته ی سازو کار پراکنش مکان های مقدس، به خصوص در منابع هاروارد، نشان داده شده است. گستردگی ادبیات زیارت در هند، مخصوصا پوراناس (Puranas)، مجموعه ای اساسی برای شناخت مکان های مقدس به دست می دهد. روابط زائر- کاهن به سر و سامان دادن به موضوع مکان های زیارتی تمایل دارند. در دهه های اخیر، ابزارهای سریع تر سفر و رسانه های ارتباطیِ غیر ملی زمینه های زیارت را توسعه داده است. در نتیجه، به نظر می رسد ساز و کارِ ستنیِ پراکنش تا حدودی با ساز و کارهای مدرن جایگزین شده است که وابستگی کمتری به روابط اجتماعی سنتی دارند. مکان هایی که سطح بالایی دارند به تنوع بخشیدن به نقش خود در گسترش الگوهای سنتی و باز تفسیر شده ی باور ادامه می دهند. مکان های زیارتی آیین هندو نمادهای باورهای مذهبیِ هندوئیسم هستند؛ این مکان ها بازتاب دهنده ی سرزندگی، تاب آوری و همادسازی هستند. آنها مکان های مقدس هندو را به تفصیل تعریف و پیوسته بر اهمیت آنها تأکید می کنند. آنها جمعیت هندو را که از نظر زبان شناختی متنوع است از نظر اجتماعی، فرهنگی و مکانی، در سطوح یکپارچه کننده ی مختلف، پیوند می دهد و اهمیت آنها با ظرفیت شان برای تولید و حفظ نظام یکپارچه یِ پراکنش مذهبی سنجیده می شود.

منابع:

کتاب:

Hindu Places of Pilgrimage in India: A Study in Cultural Geography Geography, Religion, Asian Studies

سایت:

Amazon.com