گزارش کتاب زیارت نظامی و گردشگری رزمگاه‌ها

Military Pilgrimage and Battlefield Tourism; John Eade, Mario Katić; Routledge; 2019 

نویسنده گزارش: رقیه حق‌گویان

 

درباره ی نویسندگان:

جان اد (John Eade) استاد جامعه شناسی و انسان شناسی در دانشگاه روهمتون (Roehampton) در بریتانیا است. علاقه مندی های تحقیقاتی او انسان شناسی زیارت، قومیت شهری و مهاجرت جهانی است. از آثار او می توان به مسابقه ی مقدس (Contesting the Sacred) (1991)، چهارچوب بندی مجدد زیارت (Reframing Pilgrimage) (2004) و دیدگاه های بین المللی در مورد مطالعات زیارت (International Perspectives on Pilgrimage Studies) (2015) اشاره کرد.

ماریو کاتیک (Mario Katić) استادیار گروه قوم شناسی و انسان شناسی در دانشگاه زادار (Zadar) در کرواسی است. از آثار او می توان به زیارت و مکان های مقدس در جنوب شرقی اروپا: تاریخ، گردشگری مذهبی و روندهای معاصر (Pilgrimage and Sacred Places in Southeast Europe: History, Religious Tourism and Contemporary Trends) (2014) اشاره کرد.

مقدمه

این کتاب نخستین کتابی است که تحلیلی مشروح از زیارت نظامی حرفه ای را در کنار دیگر اشکال بزرگداشت تنش های نظامی گرد هم می آورد. کتاب فراتر از بحث گردشگری رزمگاه ها است که غیر نظامیان آن را انجام می دهند و تا به حال بخش غالب تحقیقاتی بوده است که از راه تحلیل رابطه ی میان دین، ارتش و مشارکت کنندگان غیر نظامی انجام می شده است. مشارکت کنندگان در این زیارت، با تکیه بر دیدگاه تطابقی درباره ی آنچه عمدتا به عنوان زیارت سکولار، گردشگری مرگ/سیاه، گردشگری دینی و گردشگری نظامی و نیز بازسازی (داستان ها تاریخی، ...)، راه های متنوعی را می کاود که از طریق آنها خاطره و مناسک در مکان های خاص اجرا می شود. کتاب همچنین به این بحث می پردازد که تعاریف غربی از زیارت و گردشگری و نیز اصطلاحات مربوط به آن مثل مذهب، تقدس و سکولاریته تا کجا می توانند در بافت غیر غربی به کار روند.

فصل اول

بزرگداشت مردگان

در این فصل نویسنده بافت تحقیق را گسترده تر می کند و رابطه ی پیچیده ی زیارت، سفر و گردشگری که دیگر نویسندگان از آن بحث کرده اند- مانند مقوله های اتیکِ ترکیبی (etic) (اتیک به معنای برون دیدگاهی و از منظر اجتماعی) از جمله گردشگری زیارت، گردشگری دینی، زیارت معنوی و زیارت سکولار- را می کاود. نویسنده، با توجه به این دیدگاه های اتیک و مورد پژوهی های موجود در کتاب، مسئله اساسی کتاب را مطرح می کند: رابطه ی میان تعاریف مردم شناسانه ی زیارت، دین، امر مقدس و سکولار با فهم امیک (emic) (درون دیدگاهی و از دیدگاه خود شخص) از این مقوله ها و نیر دیگر مقوله های مربوط. این بحث به بحث دیگری منجر شده است در باره ی اینکه تعاریف اتیک غربی از زیارت و گردشگری- مانند اصطلاحات مربوطه از جمله دین، تقدس و سکولار- می توانند در بافت غیر غربی به کار روند یا خیر. نویسندگان مفاهیم اصلی کتاب، مانند زیارت نظامی و گردشگری رزمگاه ها، را به عنوان زیارت هایی تعریف و پیکربندی می کنند که ارتش و/یا سازمان های وابسته به ارتش- که افرادی را شامل می شود که از مکان هایی بازدید می کنند که با تنش های سیاسی و مرگ ارتباطی داشته یا دارند- آنها را ترتیب داده اند. آن طور که نویسندگان می گویند، این زیارت ها مرگ و بزرگداشت را با خاطره، فرهنگ مادی و مناسکی مرتبط می کنند که در مکان های خاص اجرا می شود. این مکان ها، از طریق مناسک و یادبودهای مختلف- به دلیل قربانی های که آنها می کنند و عکس العمل احساسی و معنوی در بین کسانی که در ارتش خدمت می کنند و نیز کهنه سربازان و بازسازی کنندگان (صحنه ی جنگ)- مقدس می شوند. به این ترتیب، مکان هایی که انتظار نمی رفته عنوان مقدس بگیرند به مکان های زیارت تفسیر می شوند. در نتیجه، زیارت نظامی، یادبودها و گردشگری رزمگاه ها سفرهایی هستند که زمان و مکان را در گذشته و حال به هم وصل می کنند.

فصل دو

شفای بدن فیزیکی و اجتماعی

در این فصل روش هایی توصیف می شود که رهبران نظامی، سیاسی و دینی تلاش کردند از موقعیت لوردس (Lourdes’ status) به عنوان مرکز معتبر زیارتی بین المللی برای گرد هم آوردن دشمنان سابق استفاده کنند. بعد از جشن هایی که در 1958 برگزار شد و تعدادی از نیروهای مسلح فرانسوی و آلمانی هم  در آن حضور داشتند، زیارت نظامی بین المللی سالانه پا گرفت و نمایندگان نظامی از اروپای غربی و امریکای شمالی را گرد هم آورد. مشارکت نمایندگان سکولار بومی، از جمله شهردار لوردس که به او کمک شد تا زیارت سالانه ی نظامی کروات ها از زیارتگاه در طول جنگ بالکان در دهه ی 90 را پایه ریزی کند، این همکاری میان نهادهای دینی و غیر دینی را تقویت می کرد. در این فصل پشت پرده ی جشن های شفای فردی و اجتماعی و نیز هماهنگی ای که افراد مرتبط با IMP آنها را ایجاد می کنند تا تصویر مبهم تر و پیچیده تری از این زیارت نشان دهند ، بررسی می شود.  این تصویر را توانایی دین برای ایجاد صلح یا خشونت، شخصیت دو وجهی بازنمودهای ماریان (Marian) و پروسه های گسترده تر ملی و بین المللی سیاسی و اقتصادی  که نقش مهمی در توسعه ی لوردس (Lourdes) به عنوان یک مرکز شهری مهم در منطقه داشتند، شکل می دهند.

فصل سه

زیارت برای آشتی انگلیسی-ژاپنی

نویسنده در این فصل مورد آشتی انگلیس و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم را معرفی می کند؛ زیارتی که برای آشتی میان کهنه سربازان بریتانیا و ژاپنی ها مهم بود. این زیارت بنیان و وسیله ی دستیابی به صلح بین المللی ای بود که بیش از نیم قرن به تأخیر افتاده بود. نویسنده ادعا می کند که زیارت ژاپن به کهنه سربازان جنگ و خانواده هایشان چهارچوبی برای تحقق معنا سازی پیشنهاد می دهد. این دیدگاه در تلاش برای معرفی جایگزینی برای مدل ذهن گرای آشتی است. این دیدگاه می تواند کلی گرا و یکپارچه تعریف شود زیرا تجربه ی تنش را با توجه به ارتباط فرد با جهانِ زیسته و نیز شیوه ی استدلالی برای حل گذشته ای پر درد سر از راهِ یادآوری تحلیل می کند. نویسنده هنگام بحث از مورد زیارت برای آشتی انگلیسی-ژاپنی پیشنهاد می دهد که زیارت به یک هدف، چه دینی و چه سکولار، محدود نمی شود و اینکه مرز مبهمی میان زیارت نظامی و زیارت دینی/سکولار وجود دارد. در این مرز مبهم است که می توان یک زندگی را مرور کرد، گذشته را از طریق باز کردن راه گفت و گو باز تفسیر کرد و با دشمنان تاریخی مجددا متحد شد. این زیارت به آنها پتانسیلی معنا دار برای آینده ای تازه می دهد.

فصل چهار

سربازان KFOR به عنوان زائران کوزوو

بعد از سقوط کمونیسم در 1989، کشورهای شرق و جنوب شرقی اروپا شاهد احیای دین و قوی شدن موضع نهادهای دینی در جامعه بودند. رونق مجدد زیارت نظامی یکی از نمودهای آشکار این تغییر است. نیروهای چند ملیتی کوزوو به رهبری ناتو (NATO-led multinational Kosovo Force)، یا همان KFOR، بعد از شروع درگیری میان نیروهای مسلح جمهوری فدرال یوگوسلاوی و ارتش آزادی بخش کوزوو در سال 1999 ایجاد شد. به لطف محتوای رسانه ای KFOR که در اینترنت منتشر شد، ردگیری چگونگی انتقال سایتِ فرقه ی مدونای سیاه کاتولیک (Catholic Black Madonna) در کوزوو (لتنیکا (Letnica) در ویتانا (Vitina)) ممکن شد. این فرقه قبل از درگیری دهه ی 90، زائران زیادی را از نقاط دور و نزدیک جذب کرده بود؛ علاوه بر بازدیدکنندگان کوزوویی، از مونترگرو، صربستان و مقدونیه هم بازدیدکنندگانی بودند. این زیارت همچنین مورد حمایت کاتولیک های کروات در منطقه ی لتنیکا بود، اما حضور آنان طی دهه ی 90 به شدت کمرنگ شد. جدایی آنها از شهرداری های کوزوو ویتانا از سال 1992 شروع شد و در طی تنش سال 1999 شدت یافت. تحلیل گزارش های منتشر شده از سرگذشت KFOR، مجله ی ماهانه ی بر خط انگلیسی زبان و نیز تجربه ی شخصی نویسنده در طول تحقیق میدانی در کوزوو (2001-2005) نشان داد KFOR زیارت بنای لتینکا را به خاطر آنچه ممکن است اجتماعات دوگانه (double communitas) و یا تعهد صلح مضاعف (double peace commitment) نامیده شود، بزرگ می داشته اند. نمایندگان KFOR همچنین به زیارت نظامی بین المللی در لوردس پیوستند. به علاوه، KFOR به شکل فعالی در محافظت فیزیکی دیرهای ارتدوکس مشارکت داشت و روابط خویش با راهبان را حفظ کرد. اطلاعاتموجود در مورد سرگذشت KFOR نشان می دهد زیارت لتینکا و لوردس چطور لااقل توسط بعضی سربازان تفسیر شد. نظرات آنها بر آنچه در آن با یکدیگر مشترک بودند- یعنی باور به خدا، نیرو و آرامش خاطری که دین فراهم می کند، ملامت اخلاقی، باور به تأثیر دعا و تحول مذهبی طی زیارت- تأکید می کردند. طی این فرایند، آنها فعالانه در تبدیل زیارتگاه کوزوو که در آغاز چند اعترافی (multiconfessional) (یعنی فرقه های مختلف در آن سهیم بودند)  اما هنوز کاتولیک بود به مکان زیارتی ای بین المللی و چند زبانه مشارکت داشتند. با ارتقای موقعیت زیارتگاه محلی کوزوو به سطح بین المللی، لتینکا به دیگر زیارتگاه های مدونای سیاه (زیارتگاه کاتولیک ماریان) در سراسر اروپا و نیز مکان هایی که به مادر ترزا مربوط بودند، متصل شد.

فصل پنج

"برگ افرا بالا" [1]

در این فصل مشارکت اعضای نیروهای مسلح کانادا در مارش نایخمن (Nijmegen March)، رویدادی چهار روزه که در هر ژولای در هلند برگزار می شود، را بررسی می شود. اگرچه رویداد نایخمن عموما جشنی سکلولار تلقی می شود، یعنی رویداد ورزشی استقامتی برای مشارکت کنندگان نظامی و غیر نظامی، می توان آن را به دلیل شیوه ی پیکربندی و ساختارش زیارت نظامی محسوب کرد. ارتش کانادا، با انتقال شرکت کنندگان به رزمگاه های مقدس و قبرستان های نظامی، کارمندان جوانی که برای رژه انتخاب شده اند را به خواندن روایتِ در جریانِ غرور و خدمت تشویق می کند. فیزیکی بودن محض رژه ی چهار روزه ای که هر روز باید 40 کیلومتر را پیمود به رژه روندگان اجازه می دهد سختی مشترک و رفاقت را به جزئی از اخلاق نظامی درک کنند و با جان باختگان جنگ که فداکاری های بزرگتری کرده اند، هم زاد پنداری کنند. در این فصل، بر اساس مصاحبه ی پنج شرکت کننده در  مارش سال 2014، استدلال می شود که مارش نایخمن زیارت است چون تجربه ی دگرگون کننده ای است که سربازان جوان را به مکان های مقدس و شخصیت هایی از گذشته ی کانادا پیوند می دهد.

فصل شش

زیارت نظامی از بوبوواک (Bobovac)

پروسه ی برقراری مجدد ارزش نمادین و سیاسیِ شهر قرون وسطایی بوبوواک در سال 2002 هنگامی آغاز شد که کاردینال پولیچ (Cardinal Puljić) راهپیماییِ دعا (prayer hike) را به بوبوواک شروع کرد؛ راهپیمایی ای که بعدها برای اعضای بوسنی-کروات نیروهای مسلح بوسنی و هرزگوین در آن زمان به زیارت نظامی تبدیل شد. از آن زمان تا کنون، در نزدیکترین شنبه به 25 اکتبر، نخبگان سیاسی و مذهبی بوسنی و کرواسی، مقامات نظامی، شهروندان از همه  جای بوسنی و هرزگوین و نیز بازسازی کنندگان (رویدادهای تاریخی و مذهبی) در بوبوواک جمع می شوند تا برای دومینا (domovina)، سرزمین اجدادی، دعا کنند. این روز برای گرامیداشت کاتارینا (Katarina)، آخرین ملکه، انتخاب شد که در چنین روزی به سال 1478 در حالی وفات یافت که در رم در تبعید به سر می برد. زیارت نظامیِ بوبوواک در سطوح مختلف، و از منظرهای مختلف، معانی مختلفی دارد: این زیارت یک میراث فرهنگی و نماد هویت است اما برای بوسنی-کروات های بومی به معنای امنیت و امید نیز هست. این زیارت عملی است که یادآور روزهای خوش گذشته در سطح شخصی و ملی است. از طرف دیگر، برای دیگران عملی تحریک آمیز و تهدید کننده است. بوبوواک، برای بوسنیایی هایی که در جست و جوی هویت هستند، معانی متفاوتی دارد و در پاسخ به زیارت بوسنی-کروات ها و ادعایشان بر بوبووا، آنها شروع به سازماندهی اجرا/نمایش خود کرده اند تا بتوانند نسخه ی خود از گذشته و حال بوسنی و هرزگوین را ارائه دهند. این در واقع جدالی بر سر حال است نه گذشته. بوبوواک بقایای مادی و ملموس پادشاهی بوسنی در قرون وسطی است اما نشانگر معاصر هویت مردمان بوسنی و هرزگوین در زمان حال نیز هست. این زیارت تلاشی برای پاسخ به این سؤال همیشگی است: چه کسی اول اینجا بود؟

فصل هفت

گردشگری نظامی به عنوان دولت-تأثیر در جنگ داخلی سریلانکا

جنگ داخلی سریلانکا درگیری نامقارنی بود که سی سال طول کشید و جغرافیای انسانی این کشور که جزیره ای کوچک بود را عمیقا تغییر داد. بلافاصله پس از حل و فصل خونین این جنگ در سال 2009، گردشگری در رزمگاه به سرعت رشد کرد زیرا هزاران سینهالی به مکان های اصلی جنگ می رفتند، جایی که می توانستند یادبودها و موزه هایی را که ارتش دولت پیروز با عجله ایجاد کرده بود ببینند. در همان زمان که آنها این یادبودها را می ساختند، ارتش نه تنها ببرهای رهایی بخش تامیل الام (Liberation Tigers of Tamil Eelam) که دشمنش بودند، بلکه شهروندان سینهالی که در طول جنگ از دولت سرپیچی کرده بودند و تلاش کرده بودند آن را سرنگون کنند را نیز از بین برد. در این فصل، برای پرداختن به تمام این وجوه، پرسیده می شود که پس از جنگ داخلی چه نوع بزرگداشت جنگی رخ می دهد و آیا چنین بزرگداشت هایی بخشی از خود جنگ نیست؟ در نتیجه، این فصل در مورد ساختن تصویری از گردشگری رزمگاه به منزله ی پدیده ای که همواره و همه جا می تواند شکلی از بزرگداشت شخصی و جمعی تفسیر شود که خود را از دولت هایی که آن جنگ ها را ایجاد و در آن مشارکت می کنند جدا می کند، محتاط است.

فصل هشت

گذشته ی مقدس

سال 2014 هفتادمین سالگرد نبرد بسیار مهم جنگ جهانی دوم بود. بازسازی کنندگان (وقایع) تاریخی لهستانی تصمیم گرفتند زیارت های متعددی به مکان های یادبودی ترتیب دهند که در تاریخ لهستان مهم هستند. در این فصل، دو زیارت بررسی می شود که گروه هایی انجام دادند که نیروهای مسلح لهستان را در غرب تا مونت کازینو (Monte Cassino) در ایتالیا و تا آرنهم (Arnhem) و اوستربریک (Oosterbreek)/ دریل (Driel) در هلند، به عنوان نوعی زیارت سکولار، بازسازی می کردند. گروه های بازسازی بازدید خود از رزمگاه ها را از گرشگری محض متمایز می کنند و آن را دنباله ی منافع نظامی خود نمی دانند. این ملاقات ها کامل ترین فهم از هدف بازسازی تاریخی تلقی می شود: تجربه کردن گذشته. آنها سعی می کنند، همراه با برادران نظامی خود، در منطقه ی واقعی ای باشند که جنگ اتفاق افتاده است. آنها یونیفرم ها آن زمان را می پوشند و نیز ابزار رزم و تجهیزات مربوط به دوره ای که آن را بازسازی می کنند- و یا کپی برابر اصل آن- را به کار می برند. آنها نه تنها گذشته را تقلید می کنند بلکه با کهنه سربازان ملاقات می کنند و بدین گونه تجاربی عمیق و به نوعی مقدس به دست می آورند. مکان های یادبود برای آنها به مکان های عبادت تبدیل می شود. اگرچه بازسازی کنندگان به هیچ وجه سربازان جنگ جهانی دوم نمی شوند اما آنها ارتباط خاصی را با قهرمانان گذشته تجربه می کنند؛ به آنها احترام می گذارند و سعی می کنند گذشته را از طریق خرده تاریخ ها بشناسند. بازسازی کنندگان آیین های خودشان را خلق می کنند که نه تنها گذشته را بزرگ می دارد بلکه همچنین به آنها اجازه می دهد خود را به گذشته متصل و این اتصال را حفظ کنند. مسیر زیارتی ای که در این فصل نشان داده شد مسیر جنگی نیروهای مسلح لهستان را آشکار می کند و با خون سربازان لهستانی مشخص شده است (اگر بخواهیم از اصطلاح بازسازی کنندگان استفاده کنیم، مقدس شده است). گذشته ای خاص مقدس می شود و شرکت کنندگان در این زیارت آن را هیمن گونه دریافت و تجربه می کنند.

فصل نه

مکان های سکولار مقدس و بازدیدکنندگان آنها

نویسنده در این پس گفتار به یادبودهایی در رزمگاه های امریکا توجه می دهد تا از اهمیت ملاحظه ی پیام های متغیر چنین نمایش هایی در طول زمان بحث کند. یادبودهای مکان مهم انقلاب امریکا در ابتدا نسبت به بریتانیا خصمانه بود اما در 150 سال بعدی رفته رفته از این تنفر کم شد و بعد از جنگ جهانی دوم بریتانیا ملتی خویشاوند خوانده می شود که مدت ها است با امریکا در صلح است. به همین نحو، یادمان ها و بزرگداشت ها در رزمگاه اصلی جنگ داخلیِ گتیزبورگ (Gettysburg) به مدت نیم قرن از نظر کشتته شدگان در راه کنفدراسیون و کهنه سربازان خصمانه بود اما در حال حاضر نشانه های آشتی تلقی می شوند. در آخر، نویسنده- با استناد به کاربرد خاص و تقریبا جهانی سایت های یازده سمپتامبر که آبراهام لینکن (Abraham Lincoln) در استعاره ای آنها، یعنی رزمگاه گتیزبورگ، را زمین مقدس شده نامید- تقدس سکولار رزمگاه هایی را مطرح می کند که احساس می شود بقایای کسانی که در آنجا کشته شده اندبه طور کلی آن مکان را مقدس کرده اند، بدون اینکه لزوما به هیچ دینی اشاره شده باشد.

منابع

سایت ها:

Amazon.com

 Taylor & Francis eBooks

 

 

[1] اشاره به برگ افرای موجود در پرچم کانادا، بدین معنی که پرچم کانادا بالا است.