گزارش و خلاصه‌ای از کتاب «زیارت، سیاست و مکان‌سازی در اروپای شرقی»

(سرپرست) نویسندگان: جان اِئاده و ماریو کاتیچ (با تلفظ کرواتی)

Pilgrimage, politics and place-making in Eastern Europe (Crossing the borders); John Eade, Mario Katić; Routledge; 2014

نویسنده گزارش: محمد یوسفلویی

 

این کتاب در ۲۰۴ صفحه و برای اولین بار در سال ۲۰۱۴  توسط انتشارات راتلج به چاپ رسیده است.

یکی از اهداف مهم نویسندگان در این کتاب این بوده است که کلیشه‌ها و موانعی را برطرف کنند که برای شناخت اروپای شرقی در بحث زیارت و سیاست و ارتباط بین این دو وجود دارد. نویسندگان هردو اهل کرواسی هستند و تجربه زیسته آن‌ها در چند دهه اخیر باعث شده است به‌خوبی با موضوع نقش وقایع سیاسی در زیارت و گردشگری دینی مواجهه شخصی داشته باشند. البته هر فصل را نویسنده‌ای متمایز نوشته است که عمدتاً تجربه‌های شخصی آن‌ها در نوشته‌هایشان منعکس شده است.

در این کتاب ابتدا موضعی انتقادی می‌بینیم نسبت به پژوهش‌های انجام‌شده در این حوزه، چراکه عمدتاً نقش کشورهای اروپای شرقی و فرهنگ مذهبی آن‌ها در تحلیل‌ها و گزارش‌ها نادیده گرفته شده است. این موضوع آنجا بیشتر اهمیت پیدا می‌کند که بدانیم حوزه شرق اروپا سابقه‌ای طولانی در مسیحیت ارتدکس دارد و این محل قرن‌ها محل مواجهه پیروان ادیان مختلف ازجمله اسلام و نیز فرقه‌های مذهبی متفاوت بوده است.

نویسندگان دلیل عدم‌توجه جدی پژوهشگران به این منطقه جغرافیایی را یکی موانع زبانی می‌دانند و دیگری وجود کلیشه‌های قدیمی که عمدتاً ناشی از وضعیت سیاسی و رویدادهای بین‌المللی مثل تسلط شوروی و کمونیسم بر این بخش از اروپا. این عدم‌توجه تا آنجا پیش رفته است که محققان از پژوهش‌های انجام‌شده در این کشورها نیز کم‌اطلاع یا بی‌اطلاع مانده‌اند. البته اشاره می‌کنند که از دهه 80 و 90 میلادی به این سو، با افزایش ارتباط بین مردم اروپا و نزدیکی بیشتر کشورها و نیز محوریت‌یافتن زبان انگلیسی، این محدودیت‌ها تا حد زیادی کنار رفته است.

کتاب در فصول متمایزی توسط نویسندگان متعدد نوشته شده است اما همانطور که نویسندگان اشاره می‌کنند، به‌طور کلی می‌توان آن را به سه بخش تقسیم کرد. در بخش اول و دوم و سوم، به این موضوع می‌پردازند که زیارت چه نقشی در بازسازی منزلگاه و خانه جدید برای افراد متعلق به یک فرهنگ، ملیت یا دین خاص شود. در این بخش مثالی بیان می‌شود از زیارتگاه کروات‌ها در بوسنی که علی‌رغم اختلافات و جنگ‌های خونین گذشته، باعث شده است کروات‌های بسیاری برای زیارت مذهبی به آنجا بروند و از این طریق هویت ملی-مذهبی خود در سرزمین مادری قدیمی را بازسازی کنند.

همین بحث در فصل سوم نیز پی گرفته می‌شود و زیارت زائران یونانی از جزیره گوک‌جادا (gökceada) در ترکیه (یا به یونانی imvros) به‌عنوان مثالی نامبرده می‌شود از تأثیر زیارت مذهبی بر بازنمایی آرمان بازگشت به خانه و یادآوری گذشته یک ملت-قوم. یونانیان در این زیارتگاه با گذشته خویش و تاریخ خود پیوند دوباره برقرار می‌کنند و با وجود اختلافات سیاسی فراوان، دولت ترکیه هم این زائران را به‌عنوان گردشگرانی که برای منطقه سود مالی دارند می‌پذیرد و مانعی برای آنها ایجاد نمی‌کند. البته که این کار در ارائه تصویری دموکراتیک از دولت ترکیه نیز تأثیر مهمی دارد.

در بخش دوم کتاب که از فصل چهارم شروع می‌شود، دو نویسندة فصل درباره موضوع تعامل و مواجهه پیروان ادیان مختلف با یکدیگر و همچنین اهالی فرقه‌های متفاوت با همدیگر صحبت می‌کنند. آنان به کمک مواجهه عینی خود از زائران شهر اولوو (olovo) در بوسنی، این موضوع را بررسی می‌کنندکه اختلافات دینی و سیاسی چه تأثیری در مواجهه افراد با همدیگر دارد. در مصداقِ مورد بررسی، اختلاف بین مسلمانان و مسیحیان کروات به‌دلیل وقوع کشمکش‌های نظامی و درگیری‌های خونین دهه 90 میلادی، همچنان اختلافی جدی است اما این موضوع باعث نشده است مردم نتوانند در کنار هم زندگی مسالمت‌آمیزی داشته باشند یا نتوانند از محل زیارتی مشترکی استفاده کنند. نویسندگان با بهره‌گیری از این واقعیت عینی، دیدگاه‌های برخی مردم‌شناسان را به‌چالش می‌کشند.

در فصل پنجم، موضوع رقابت دو زیارتگاه در یک بافت مذهبی مشترک مورد بررسی قرار گرفته است و نویسندگانِ فصل با مطالعه موردی دو زیارتگاه مذهبی مسیحی در لهستان سعی کرده‌اند فهمی از چگونگی این رقابت به دست دهند.

بخش سوم کتاب شامل سه فصل است که با فصل ششم آغاز می‌شود و موضوع محوری آن بررسی بُعد سکولار زیارت و نیز ایجاد مکان‌های زیارتی جدید یا همان فضاسازی (مکان‌سازی) زیارت است. در فصل ششم دو نویسندة فصل با تمرکز بر آلبانی به‌عنوان اولین کشوری که پس از جنگ جهانی دوم توسط رژیم کمونیستی‌اش به‌عنوان اولین ملت آتئیست جهان معرفی شد به موضوع زیارت در این کشور می‌پردازند. آن‌ها وضعیت زیارت و مکان‌های زیارتی در سه دوره پیش از استقرار کمونیسم، دوره حکومت کمونیستی و در نهایت دوران پس از آن را بررسی می‌کنند. نکته جالب این است که در دوران حکومت کمونیسم در این کشور مکان‌های زیارتی دینی تا حد بسیاری ضعیف شد و درعوض مکان‌های زیارتی جدیدی پیدا شد، مکان‌هایی مانند محل‌های یادبود قهرمانان جنگی و مدفن شخصیت‌های ملی. پس از سقوط کمونیسم نیز درکنار احیای زیارتگاه‌های مذهبی مسیحی، برخی از این مکان‌ها همچنان محل گردشگری و زیارت سکولار (به‌معنای غیردینی و نه ضد دینی) باقی ماندند.

در فصل هفتم نویسندة فصل با تمرکز بر کشور استونی و پایتخت آن، و مکان‌های زیارتی غیردینی مانند محل یادبود کشته‌شدگان در جنگ درباره برهم‌کنش زیارت و سیاست و رقابت مکان‌های زیارتی با یکدیگر بحث می‌کند.  او به این موضوع اشاره می‌کند که زیارت چنین مکان‌هایی می‌تواند کاری باشد که توسط زائران برای نزدیکی به خویشان و دورافتادگان خود انجام می‌دهند به‌ویژه آنانی که در سرزمینی دیگر کشته و دفن شده‌اند.

در فصل هشتم همچنان موضوع زیارت سکولار ادامه دارد و نویسنده درباره وجه متمایزکننده ادیان که اهالی ادیان را از هم جدا می‌کند و نیز مدارای آن‌ها با یکدیگر و اجرای مشترک مراسم با همدیگر بین دو نژاد و دین مسلمان و مسیحی ارتدکس صحبت می‌کند. هیمارا (Himara) شهری است در جنوب آلبانی که محل تلاقی مردمی است از قومیت‌های مختلف و نیز مهاجرانی که در یونان زندگی می‌کنند و این باعث شده است تجمع و مشارکت آن‌ها در مکان‌های زیارتی و برگزاری مراسماتی مانند جشن صعود حضرت مریم، موضوعات قابل‌بحثی در موضوع ارتباط سیاست و زیارت و نیز زیارت سکولار ایجاد کند.