گزارش کتاب زیست‌جهان های جُنبا: مردم نگاری گردشگری و زیارت در هیمالیا

Mobile Lifeworlds: An Ethnography of Tourism and Pilgrimage in the Himalayas; Christopher A. Howard; Routledge; 2016

نویسنده گزارش: رقیه حق گویان

 

درباره ی نویسنده:

کریستوفر ای. هوارد (Christopher A. Howard) مدرس مدعو دانشکده ی مطالعات عمومی در دانشگاه بوستون (Boston University) است. تحقیقات او بر روابط متغیر میان انسان ها، تکنولوژی و محیط زیست متمرکز است.

درباره ی کتاب

این کتاب مطالعه ی ارزشمندی است در مورد اینکه گردشگری قدیم و مدرن چگونه زیارت و گردشگری در هیمالیا، مخصوصا در نپال و شمال هند، را شکل داده است. این کتاب خوش موقع است زیرا  نویسنده کار عملی خود را در سال های 2010 تا 2015 انجام داد، و در سال 2011 وزیر گردشگری نپال برنامه هایی برای ایجاد پویشی به منظور تعیین مقاصد گردشگری اصلی، بعد از فاجعه ی زلزله در آغاز آن سال، به راه انداخت.

تمرکز اصلی کتاب بر تعیین مردم نگارانه ی این مطلب است که گردشگری و زیارت در منطقه ی هیمالیا چگونه، نه تنها به دلیل مدرنیزه و دیجیتال شدن بلکه به دلیل تأثیر جهانی شدن بر بخش گردشگری، دستخوش تحولاتی شده است. نویسنده به مناسبت های مختلف به انواع گردشگری اشاره می کند- مانند گردشگری داوطلبی (voluntarism)، گردشگری کوه و گردشگری صرفا به دلایل دینی. این کتاب، به وضوح به دنبال ارزیابی جامعِ ادبیات موجود در مورد زیارت، و به طور دقیق تر زیارت صنعتی شده، از طریق مقایسه ی آنها با ساختارهای اقتصادی و سیاسی متعددِ سازمان هایی مانند دورکیم (Durkheim)، وبر (Weber) و مارکس (Marx) است.

جالب است که نویسنده چطور برای یکپارچه کردن مسئله ی بنیادین اصالت در زیارت، سه دیدگاه را با هم ادغام می کند، زیرا سایت های زیارت در هیمالیا پیوسته از طرف فعالان مختلف و انواع گردشگران برای مدرن شدن، تحت فشار هستند. به هر حال، هر چندن نویسنده گزارشی عالی از زیارت، دین و انواع گردشگری معنوی به دست داده است، می توانست تحلیل مردم نگارانه ی خود از سایت میدانی، ظاهرا در کاتماندو (Kathmandu)، و نیز تفاوت های اصلی میان این سایت و دیگر سایت ها در هیمالیا، را روشن تر بیان کند.

نویسنده سایت های میدانی انتخابی خود را اینگونه شرح می دهد: تقاطع های محبوب و جافتاده ای برای مسافران و کوه نوردانِ علاقه مند به مناطق دورافتاده. روش اولیه ی نویسنده مردم نگارانه بود اما او نیز از دیدگاه پدیدار شناسانه استفاده کرد؛ تعامل با کوه پیمایان، ره نوردان و دیگر انواع مسافران جنبا (سیار). او دیدگاه پدیدارشناسانه را اینگونه توجیه می کند: ((اجازه دهید تجربه ی پیاده روی به سمت کوهی را در نظر بگیریم که در افق های دور دست قرار دارد؛ با عبور از دره های پر خسک و خار کوه کم کم  دیده می شود و شما شروع به بالا رفتن از کوه می کنید. با این حال وقتی به قله می رسید، قله ای که قبل از این انتهای افق بود، افقی نو و توالی بی پایانی از افق ها مقابل شما آشکار می شود.))

هر چند لازم است مشخص شود که روش شناسی خاصی اتخاذ نشده و خوش اقبالی کتاب به همین دلیل است، پرداختن دقیق تر به خود بخش قوم نگاری و سؤالی که برای نویسنده مطرح می شود نیز مهم است. بنابراین چرا و چگونه هیمالیا محبوب شد؟ آیا صداهای محلی در کشف منطقه برای اهداف گردشگری دخیل بودند؟ به علاوه نویسنده هیچ آماری از آژانس های مسافرتی نپال، هند یا هر آژانس بین المللی دیگر و یا روایت هایی از افراد مطلع برای پشتیبانی از این مشاهده ارائه نمی کند.

هر چند نویسنده به انواع مختلف تحلیل که از این مطالعه پدیدار می شوند- مانند فرا (meta)، میان (meso) و خرد (micro)- اشاره می کند تا زیست-جهان های مسافران را توصیف کند، معلوم نیست این تحلیل ها چگونه و کجا به کار آمدند و چه نتایجی داشتند. ظاهرا او ناچار شده استفاده از دیدگاه پدیدارشناسانه، تقریبا در سراسر کتاب، را توجیه کند اما روایت ها در مورد تجربه های زندگی جنبا در زیست-جهان مسافران به خوبی توضیح داده نشده است. در حالی که او عمدتا از روش های مردم نگارانه استفاده کرده است، به طور منسجم جهانِ پویای خاصی از دیدگاه یک مسافر را دنبال نمی کند. او تصریح می کند که بنا است انتخاب دیدگاه پدیدارشناسانه به حیرانی توجه کند، یعنی تماسی اصیل با جهان وقتی در حال تجربه شدن است. نقطه ی قوت کتاب پرداختن آن به مطالعات مهم در مورد مردم شناسی زیارت و گردشگری به جای آن چیزی است که مرلوپونتی (Merleau-Ponty) ((2013)) مفهوم سازی و توصیف می نامد. همچنین نویسنده کاری عالی در حوزه ی بررسی اثرات مدرنیزه و دیجیتال شدن بر زیارت در هیمالیا انجام داده است- تازگی کتاب به همین است اما کاملا به این توجه نمی شود که این جریان ها چگونه تجربه ای را که قبلا دور از دسترس فرض می شد، دگرگون می کنند. همچنین، هرچند ظاهرا نویسنده دیدگاهی مردم نگارانه برای مطالعه ی سفر و صنعت گردشگری در منطقه به کار برده است- و به نظر می رسد این منبعی مهم برای اطلاعات او است- توضیحی در این باره نمی دهد. اگرچه نویسنده تصریح می کند که زیارت هیمالیا جست و جوی ایده آل ارزشی (value ideals) است، معادل تاریخی زیارت هیمالیا و یا پیشینه ی مطالعاتی ای که بتواند عقبه ای برای ما جهت بررسی مجدد سفر زیارتی در هیمالیا در عصر مدرن باشد، را مشخص نمی کند و یا مثالی واضح از آن ارائه نمی دهد. به علاوه، تمرکز نکردن صرف بر خود زائران و توجه به صنعت گردشگری و زیارت در نپال هم می توانست مفید باشد. توصیفاتی از کافه ها و ارتباط اینترنتی وجود دارد اما بیشتر به زیرساخت ها (ی غیر دیجیتال) و اینکه این مسئله چگونه تجربه ی زیارت و ارتباط میان کوه های فراوان منطقه در اطراف هند و نپال را دگرگون می کند، پرداخته شده است- و تأثیر آن بر فرهنگ بومی، جامعه و اقتصاد می توانست تصویر بومی شده تری از اینکه مردم محلی در این مناطق امروزه در مقایسه با پیشینیان خود چه دیدگاهی در مورد گردشگری دارند، ارائه دهد.

مقدمه

کتاب زیست-جهان های جنبا اینکه انگاشت ها و ایده آل های مسافران غربی، مخصوصا کسانی که از فطرتی دست نخورده و وارستگی معنوی بهره می برند، چگونه با بازنمودهای رسانه ای منطقه ی هیمالیا، رمانتیسم و در کل مدرنتیه سازگار هستند را به تصویر می کشد. با ادغام گردشگری و زیارت، اغلب جست و جوی اصالت، ماجراجویی و دیگری بودن انگیزه و محور سفر در نپال، تبت، بوتان و شمال هند هستند. به هر حال، نشان داده شده که این ایده آل های ارزشی در تناقض با همان نیروها و کران نماهایی هستند که پویایی جهانی را ممکن می کنند.

نقشی که در حال حاضر رسانه ها و تکنولوژی های متحرکِ همه جا حاضر در پیکربندی تجربه های سفر ایفا می کنند، بررسی می شود و موقعیت هایی نشان داده می شود که بازیگران نه اینجا هستند و نه آنجا بلکه به طور فزاینده در سراسر چشم اندازهای زمینی میان-مکان (inter-placed) هستند (جایی بین اینجا و آنجا). نویسنده، فراتر از بافت های مذهبی رسمی و بازدیدها از مکان های مقدس، نشان می دهد که چگونه دین داری سکولار به طور خاص در مواجهه ی عملی و تنانه با محیط های بیگانه نمود پیدا می کند. این کتاب از این جهت منحصر به فرد است که مجموعه ای پویا و خلاقانه از دیدگاه های تخصصی و نظری- مخصوصا پدیدار شناسی، پارادایم جنبایی و انسان شناسی فلسفی- فراهم می کند. کتاب، با گشودن روابط پیچیده ی میان پویاییِ مجازی، خیالی و تنانه ی زیست-جهان هایِ جنبای معاصر، به عرصه های جدیدی در مطالعات زیارت، گردشگری و سفر وارد می شود.

منطقه ی هیمالیا- که شامل نپال فعلی، شمال هند، تبت و بوتان می شود- در عصر مدرن تخیل غربی ها را شیفته ی خود کرده است. روایت های سفرهای اولیه ی مبلغان مسیحی، مکتشفان استعماری، کوه نوردان و بعد از آن کتاب ها و فیلم های پر طرفدار مانند افق نا پیدا (Lost Horizon) به خلق و تداوم بخشیدن به هاله ای از افسون، اصالت و آرمان شهری که تا کنون ادامه یافته است، کمک کرده است. از اواخر قرن 20 و اوایل قرن 21، فرصت های گسترده ی سفر و سبک زندگی جنبا و نیز شورمندی برای معنویت شرقی و ماجراجویی مسافران جهانی ای که تعدادشان دائما رو به افزایش است را به هیمالیا کشانده است. این اثر، با مشاهده ی اینکه سفر به این منطقه به شیوه هایی نمایش داده و اجرا می شود که به زیارت شبیه می شود، هم پوشانی زیارت با گردشگری و زندگی جنبا را به صورت کلی تر بررسی می کند.

فصل اول

مسائل سفر

معانی، تجارب و تغییر در گردشگری و زیارت

ما، با بررسی قلمروی زیارت و گردشگری به عنوان عملی پویا که ممکن است به افسانه های نخستین قهرمانان و سالکان برگردد، پیوستگی ها و گسست های مشخصی را می بینیم. به علاوه، مشاهده می کنیم که اعمال خاص، زیارت و گردشگری، چطور به جای منزوی شدن، در پروسه هایِ تاریخی و فرهنگی-اجتماعی بزرگتری جای گرفته و نمایان می شوند.

فصل دوم

کوه های جادویی

هیمالیا به عنوان چشم اندازی نمادین

در این فصل تبارشناسی هیمالیا به عنوان چشم اندازی نمادین به طور خلاصه بررسی می شود. بازنمایی های هیمالیایی نخست از مردان مقدس سرگردانی نشأت گرفت که خطر کردند و مکان هایی میان مناظر کوهستانی را مقدس و متبرک اعلام کردند. داستان های افسانه ای از "راه رفتن با خدا" هم زمان با اینکه زیارت هیمالیا به تدریج به سازمانی برای هندوئیسم و بودیسم تبدیل شدند، شیوع پیدا کرد. سعی شده نشان داده شود که بعضی پیوستگی ها میان بازنمودهای محلی اولیه از هیمالیا و بازنمودهای بعدی که غرب آنها را القا کرد، وجود دارد. رشد گردشگری، اتصال جهانی و کالایی سازی طبیعت-فرهنگ همیالیایی در اواخر مدرنیته به این معنا است که این تصویر مور اعتراض قرار گرفته است. این "تصویرِ برند" بر اساس این وعده است که ماجراجویی و معنویت نوشدارویِ آرمان شهری برای مدرنیته و ناخرسندی ها از آن است.

فصل سوم

مسیریابی روش شناسانه

پدیدار شناسی، مردم نگاری پویا و خوش اقبالی

این تحقیق از تعدادی سؤال بنیادین به وجود آمد. جست و جوی برای دیگری (Other) درباره ی خود (self) چه می گوید؟ تمایل به سفر درباره ی این خودها چه می گوید؟ چگونه معنا از طریق سفر ساخته و یا مکشوف می شود؟ برای اینکه بتوان پرسید باید دانست و این یعنی دانستن آنچه فرد نمی داند. راه دانش از پرسش می گذرد.

فصل چهار

افق های ناپدید

درباره ی هم کنشیِ بدنی، خیالی و مجازی

این فصل تصورات، انتظارات و دلایل اینکه بعضی افراد به هیمالیا سفر می کنند را در حالی بررسی می کند که به این سؤال عام تر می پردازد که اصلا چرا این افراد سفر می کنند. تصوراتِ قبل از سفر که بازنمود های رسانه ای از آن خبر می دهند، برداشت ها و انتظارات از هیمالیا را شکل داد و تمایلات برای آنچه مسافران اغلب ماجراجویی و به دست آوردن دیدگاه می نامند را  برانگیخت. سه محرک اصلی که مسافران را به هیمالیا می کشاند رسیدن به منبع یا سرچشمه ی سنت های معنوی و قدرت تصور شده برای مکان، داشتن تجربه های فرهنگیِ بنیادین و افسانه های طبیعت-محور به شکل سفرهای کوهستانی بودند. اغلب هم پوشانیِ دینامیکی میان این سه برقرار بود؛ در تصورات روایی از هیمالیا طبیعت، فرهنگ و دین به شکل یک مجموعه می آیند.  سفرها به هیمالیا از این نظر که با سفرهای بزرگتر به دیگر بخش های آسیا و در بسیاری موارد در سراسر جهان یکی شده اند، چند بعدی هستند.

فصل پنج

به روستایی که هیچ جاده ای نمی رود

جست و جوی طبیعت-فرهنگ اصیل در هیمالیا

بر خلاف انتخاب و "آزادی خود تعیین کننده" (self-determining freedom)که ارزش های اصلی فرهنگ مصرف و عصر" اصالت" هستند، جالب است که کسانی آزاد تر و اصیل تر محسوب می شوند که کمتر مصرف می کنند (و در نتیجه بیشتر تولید کنند) و انتخاب کمتری دارند. مسافران، با ستایش روستاییانی که مستقیما و با رابطه ای همساز و غیر-استثمارگرانه با طبیعت و یکدیگر، برای زیست خود زندگی و کار می کنند، به ایده آل های رمانتیکِ کار بیگانه نشده (با طبیعت و خود) اشاره کردند. آیرونی جست و جوی اصالت، همان طور که نویسندگان مارکسیت بدان توجه کرده اند، مانند آتش ساوانا است؛ هر چیزی را که در جست و جویش باشد می بلعد و نابود می کند. بر خلاف باور رایج به ارزش آموزشی گردشگری، استدلال می شود که در کشمکش های گردشگری این بومی ها هستند که بیش از گردشگران تغییر می کنند.

فصل شش

سفر

گذر از مرزها و از هم گسیختگی بدنی در نپال و هند

این مواجهه و گفتگوی ما با دیگری است که افق های ما را توسعه می دهد و به ما اجازه ی خود شناسی می دهد (Gadamer 2004). غلبه محدودیت های فهم شده، تجربه ی شیوه های دیگر زندگی و توسعه ی دوباره ی افق ها معانی و انگیزه های اولیه برای سفر به هیمالیا بوده اند. مسافرت، با قرار دادن فرد در معرض موقعیت های چالشی، نا آسوده و حتا خطرناک، می تواند شکلی از یادگیری بدنمند تلقی شود که از فرمول باستانی پاتئین (patheín)- ماذئین (matheín)- تبعیت می کند که به معنای یادگیری از طریق رنج است (Mitgutsch 2009).

فصل هفت

بودن در کجا؟

درون-جایگزینیِ جنبا در عصر گشتلِ[1] دیجیتال

در این فصل تصویری کلی از فهمِ فرایندی (processual understanding) از جنبایی بدنمند به مثابه ی درون-جایگزینی در عصر گشتلِ دیجیتال ارائه می شود. مشاهدات میدانی از شیوه های فناورانه ی بدنمند و دینامیک هایی پرده بر می دارد که اشکال زندگی در جنبایی و رسانه، در اواخر مدرنیته، را تسهیل می کند. همان طور که توضیح داده شد، زندگی جنبای معاصر، با جنبایی های هم پوشانِ بدنی، مجازی و خیالی اش، به نحوی فراگیر به شکل دیجیتالی قاب بندی شده است. در حالی که ممکن است پروازهای واسطه از حال ِمکانمند (mediated flights from the emplaced present) در تناقض با تجربه های بدنمندی باشند که ظاهرا محور سفر هستند، تکنولوژهای سیار به طور فزاینده ای در جنبایی های آینده مشارکت دارند و خواهند داشت. سفرهای واسطه ای که فناورانه بدنمند و درون-مکانمند شده اند سبب ارتباط درونی تجارب مکان های خاص با دیگر مکان ها و معانی جهانی، فرهنگی و اجتماعی می شود.

منابع

کتاب

Mobile Lifeworlds

سایت ها

 Mountain Research and Development

Taylor & Francis eBooks

Amazon

 

 

 

 



[1] فلسفه ی تکنولوژی نزد هایدگر