گزارش کتاب کند و کاوی در زیارت: دیدگاه های باستان‌شناسانه به سفر مقدس و حرکت در جهان باستان

Excavating Pilgrimage: Archaeological Approaches to Sacred Travel and Movement in the Ancient World; Troels Myrup Kristensen, Wiebke Friese; Routledge; 2017

نویسنده گزارش: رقیه حق گویان

درباره ی نویسندگان:

ترولز میروپ کریستنسن (Troels Myrup Kristensen) استادیار باستان‌شناسی کلاسیک در دانشگاه آرهوس (Aarhus) در دانمارک است. او مدیر Sapere Aude-project، ظهور سفر مقدس، تجربه، اقتصاد و مرتبط بودگی در زیارت مدیترانه ی باستان (The Emergence of Sacred Travel: Experience, Economy and Connectivity in Ancient Mediterranean Pilgrimage) که شورای دانمارکی برای تحقیقات مستقل آن را پشتیبانی مالی کرد نیز هست. علاقه مندی او زیارت، فرهنگ بصری و میراث فرهنگی است.

ویبکه فریز (Wiebke Friese) تا همین اواخر پژوهشگر فوق دکترا در گروه تاریخ و مطالعات کلاسیک در دانشگاه آرهوس بخشی از پروژه فوق الذکر را بر عهده داشت. او در مورد جایگاه های مقدس اوراکل (oracle sanctuaries ) (مقدس ترین جا در معابد یهودیان) و نیز جشنواره های زنان آتنی مطالبی منتشر کرده است.

فصل اول

مقدمه

در این مقدمه نمایی کلی از مفاهیم مورد بحث در فصل های بعدی کتاب ارائه می شود. این کتاب با افزودن فرهنگ مادی به پیش زمینه، ادبیات موجود درباره ی زیارت باستانی را بسط می دهد و عنوان کتاب به همین دلیل انتخاب شده است. این عنوان علاقه ی کلی به بازسازی تجربه ی دینی با استفاده از معماری و دیگر بقایای باسان‌شناسی را نشان می دهد. این مسئله پرداختن به بحث های روش‌شناسانه که در قلب رشته ی باستان‌شناسی قرار دارد، یعنی چگونگی پرداختن به مناسک از دیدگاه باستان‌شناسی، را ضروری می سازد. این کتاب مجموعه ای از پرسش های چهارچوب‌ساز را مطرح می کند که در بافت موردهای مطالعاتی ای از آنها بحث می شود که هر یک فصلی را به خود اختصاص می دهند. این کتاب قصد دارد بحث های مربوط به پرستشگاه ها، مکان ها و محوطه های مذهبی در سراسر جهان مدیترانه ی باستان و خاور نزدیک را در چهارچوب زیارت و خط سیر تاریخی وسیع تر این پدیده ی مهم به لحاظ فرهنگی مطرح کند.

فصل دو

زیارت بین فرهنگی، هویت و سن محوری در خاور نزدیک باستان

 این فصل به مسئله ی فرهنگ ها و نهادهای فرهنگی ای که تفاوت های خود را از راه تعامل حل می کنند به جای انزوای متقابل می پردازد. چنین تعاملی بی چون و چرا مشخصه ی خاور نزدیک باستان در عصر برنز و آهن طی چرخه های سیستم جهانی صعودی است. همچنین فهمی از زیارت به عنوان اساس‌نامه ی اجتماعی در جوامع پویا ایجاد می شود، جامعه ای که از راه باستان‌شناسی بناهای نوسنگی و عصر برنز در جنوب عربستان توسعه یافت. این پروژه، با دانستن اینکه جوامع یکجانشین، یعنی غیر عشایری، از زیارت به عنوان ابزار سیاسی و اجتماعی-اقتصادی بهره می گیرند، هم‌زمان‌سازی زیارت از مراکز سیاسی نوظهور را در عصر و منطقه ای برجسته می کند که هویت های سیاسی-اجتماعی و فرهنگی جدید در چشم‌انداز چند-فرهنگی شام جنوبی (southern Levant) شکل گرفته بودند. فعالیت های مربوط به زیارت، و در بسیاری از موارد مکان های زیارتی، سرانجام با زندگی اجتماعیِ جامعه های مستقر و یکجانشین عجین شد. این پروسه و نقش آن در هم‌پیمان‌سازیِ پادشاهی های عصر آهنِ عربستان جنوبی از 800 سال قبل از میلاد در جای دیگر شرح داده شده است.

فصل سه

اسرار مشترک و زیارت یونانی

مشهورترین راز مشترک عهد عتیق راز ِ پانهلینک الئوسینیِ (Panhellenic Eleusinian) باستانی (نام پرستش‌گاهی در یونان)، دیمیتر (Demeter) و کره (Kore) بود که در منابع نوشتاری و باستان‌شناختی یافته شده بودند. اسرار الئوسینیِ دیمیتر و کره قدیمی ترین، مشهورترین و بلندآوازه ترین اسرار مشترک یونانی بودند. در این فصل بر اسرار الئوسینی تبایی ها (Theban) و نیز اسرار آندانیِ (Andanian) مسنیا (Messenia) تمرکز می شود. هم چنین بر سه وجه مهم زیارت تمرکز می شود: گام‌برداری، ورود به معبد و تجهیزاتی برای استفاده ی زائران. نقطه ی عزیمتِ راهِ گام‌برداری به معبد که معمولا زائران آن را دنبال می کنند شهری است که با معبد اسرار مرتبط است. همان طور که وسکوات (Wescoat) در مورد ساموتراس (Samothrace) تأکید کرد، منطقه ی ورود به معبد درای اهمیت خاصی است زیرا فضایی برای اختلاط میان عوام و تازه‌واردها به وجود می آورد.

فصل چهار

از پرهیزگاری، جنسیت و فضای تشریفاتی

در این فصل تلاش می شود عاملیت و حرکت زنانه فراتر از توافقاتْ مورد کنکاش قرار گیرد به طوری که مکان‌نگاری زنان در سفرهای مقدس به یونان باستان بازسازی شود. به این منظور به جنبه های جغرافیایی مکان و حرکت به اندازه ی رویدادنگاری و حد و مرز توجه می شود. هدف این فصل همچنین بازسازی حضور و عملکرد زنان در راه شان به معبد های برون‌شهری یونان باستان و نیز درون آنها است. همچنین تفاوت های احتمالی در حرکت، عاملیت و فضا میان زنان و مردان، سکولار و دینی و نیز شهری و برون شهری مورد توجه قرار می گیرد. هم مردان و هم زنان معبد آسکلیپوس (Asclepius)، خدای شفادهنده، را به دلایل بسیار روشنی زیارت می کنند: برای سلامتی خودشان و یا سلامتی نزدیکانشان. آنها ممکن است برای این هدف مسافت های طولانی را طی کنند. ثزموفوریا (Thesmophoria) قدیمی ترین و پرشرکت‌کننده ترین جشنوارهِ دیمیتر در مدیترانه ی باستان بود. گسترش آنها میان تمام یونانیان به زمان های بسیار قدیم، احتمالا هزاره ی دوم قبل از میلاد، اشاره دارد.

فصل پنج

گذر زائران به ساموتراس (Samothrace)، حرم خدایان بزرگ

ساموتراس، فانوس دریاییِ بادگیر کوچک به ارتفاع یک مایل از جزیره ای که در سراسر دریای اژه ی شمالی از تروی تا کاوه قابل مشاهده است، در عهد باستان به دلیل مگالوی تئوی (Megaloi Theoi) (خدایان بزرگ)، آیین اسرارآمیزش، مشهور بود؛ آیینی که به ما گفته شده موعود است که مناسک ابتدای آن آغاز حفاظت در دریا و نیز فرصتی برای عادل تر و پرهیزگارتر شدن و بهتر شدن در تمام وجوه باشد. دانشمندان، از نیمه ی قرن نوزدهم، تلاش کرده اند داستانی را از ناب ترین منابع متنی و پیشینه ی باستان‌شناسی نوظهور به تصویر بکشند. کاوش ها زیارتگاه هلنیستی خارق العاده ای را مکشوف ساخت اما این زیارتگاهی بود که فهم ما از رازها را پیچیده تر می کرد نه شفاف تر. قلوه سنگ های تراکیتی خشک و دیوارهای سنگی که گذرگاه را می پوشاندند در دو طرف راه مقدس تا ارتفاع 10 متری ایستاده بودند. شگفت‌آور است که تمام گذرگاه در زمین فرو رفته و از دو طرف با دیوارهای نگه دارنده محصور شده است.

فصل شش

زیارت و راهپیمایی در جشنواره های پانهلنیک

دوران هلنیک دوره ای پربار برای بررسی اهمیت پویایی مقدس و حرکت آیینی در جهان یونان باستان است. این نکته مخصوصا در مورد جشنوراه های مقدس پانهلنیک که در سال های 300 تا 120 قبل از میلاد، در تعداد فراوانی از دولت‌شهرهای شرقی مدیترانه ایِ یونان برقرار بود، درست است. شهروندان مگنیژا-آن-دِ-میاندر (Magnesia-on-the-Meander)، شهری نسبتا متوسط در آسیای صغیر که در دره ی میاندر، میان اِفِسوس (Ephesos) و ترالیس (Tralleis)، واقع شده است، در  در سال 208 قبل از میلاد جشنواره ای جدید برای آرتمیس لکوفرینا (Artemis Leukophryene)، خدای حامی (patronal deity) به منظور بزرگداشت تجلی 15 سال قبل الهه پایه‌گذاری کردند. قرار بود جشنواره هر چهار سال با نام لکوفرینا (Leukophryena) برگزار شود. دیدگاه های باستان‌شناسانه سهم مهمی در بازسازی حرکت های آیینی در فرهنگ جشنواره ای یونان باستان داشتند. این دیدگاه ها از یک طرف روش هایی برای بازسازی مسیرهای گام‌برداری (در راهپیمایی) از تنظیمات زیرساختیِ مکان‌نگاری های مقدس فراهم می کردند.

فصل هفت

چندنگاره و حضور مجازی

این فصل کاوشی است در زیارتِ پرستشگاه شفابخش و روشنگر آمفیاراس (Amphiaraos) در اُرُپوس (Oropos) در مرز آتیک (Attica) و بویوتیا (Boiotia) در بافت فرهنگی هلنیستی. این فصل با تحلیل مکان به عنوان چندنگاره ی مادی و توجه ویژه به هر ساختمانی که درون و میان معماری کلاسیک بنا شده است، آغاز می شود.  ادعا می شود که این دغدغه وجود داشته که درون تماشاخانه هم فضای فیزیکیِ مستقل و هم از طریق تابلوهای مناظر، فضای مجازی خیالی ایجاد شود. همچنین بر کتیبه هایی که در دوره ی هلنیستی نصب و یا استفاده ی مجدد شده اند تمرکز می شود و استدلال می شود که اینها نیز نمونه ای از مضمامین چندنگاره و مجازی بودن هستند. در این فصل همچنین کاربرد نذری ها در ادبیات هلنیستی، و به طور خاص در مجموعه کلمات قصار اختصاصی پوزیدیپوس (Posidippus) و نوسیس (Nossis) و چهارمین میمیابِ  (قطعه ی کوتاه نمایشی طنز در شعر یونان باستان) هرونداس (Herondas)، بررسی می شود. این مضمون همچنین با تأمل کوتاهی بر ادبیات هلنیستی در مورد نذری ها معرفی می شود و در ادامه چهار کتیبه از آمفاریون (Amphareion)  بررسی بررسی می شود.

فصل هشت

زیارت شفابخش رومی در شمال کوه آلپ

در این فصل از زیارت در ایالت های آلمانی و گالیک (Gallic) امپاطوری روم بحث می شود. زیات به عنوان سفری با هدف رسیدن به مقصدی مقدس فهم می شود. سازه های ساختمانی معمول در پرستشگاه های زیارتی در شمال روم در اثر جدید فیلیپ کیرنان (Philip Kiernan)، مورد تأکید قرار گرفته است. علاوه بر خود معابد، مراکز زیارتی اغلب با حضور تماشاخانه ها، حمام ها، فضاهای باز و هتل ها شناخته می شوند. در این فصل پرستشگاه هایی که در منابع آب قرار دارند را با توجه به مفهوم زیارت به عنوان یک مورد مطالعاتی از میان  پرستشگاه های متعددی که با محیط طبیعی اطرافشان شناخته می شوند، بررسی می کند. در بسیاری موارد، باستان‌شناسان مانند بالنیولوژیست ها (balneologist)،  به جای معدنی و غیر معدنی، میان خزینه ها یا چشمه های آب گرم و آب معدنی تمایز قائل می شوند. در نتیجه پرستشگاه های چشمه ای که با غیر بومی های آنجا مرتبط هستند، نمونه ای از مقاصد زیارتی هستند. به علاوه، می توان از پرستشگاه های فراوانی نام برد که خارج از دهکده های باستانی قرار دارند و بنابراین احتمالا مقصد زائران بوده اند.

فصل نه

ملاقات با نیاکان

در این فصل این جنبه ها مورد توجه قرار می گیرد: موقعیت مکان‌نگاری، ماهیت و فراوانی بازدیدها، مناسکی در این بازدید انجام می شود و نیز دلالت ها و اهمیت فعالیت ها و مناسک مربوطه. همچنین بر روم جمهوری و امپراطوری روم باستانی، اطلاعات باستان‌شناسی و شواهد اپیوگرافیک تمرکز می شود و اُویدز فَست (Ovid's Fasti) (نام کتاب شعر شاعر رومی به همین نام که به معنای کتاب روزها می باشد) منبع اصلی و اولیه برای (رفع) نیاز به منابع فراهم می کند. رومی ها تنها برای بزرگداشت خاطره ی آنها خویشاوندان فوت شده ی خود را ملاقات نمی کنند، بلکه می خواهند آنها را بر سر مهر آورند. با احترام با مردگان رفتارکردن مهم بود و کوتاهی می توانست پیامدهای هلاکت باری داشته باشد. هر چند به نظر می رسد محل جغرافیایی و ماهیت اتفاقاتی که در سرزمین مرزی رخ می داد، پیشینیان را از جامعه جدا می کند، ارتباط نزدیکی هم وجود داشت. حرکت منظم و برنامه‌ریزی شده از شهر به سرزمین مرزی و برعکس، به طور خاص بعضی از این ارتباطات را تصویر می کند. مردم روم، چند بار در سال، نیاکان خود را خارج از شهر ملاقات می کنند.

فصل ده

زائر و طاق قوسی (گنبد)

در زیارتگاه سنت سیمئون استایلیت (St. Symeon the Stylite)، در قلعه ی سمعان (Qal'at Sem'an) در شمال شرقی سوریه، کلیسایی مجلل و مجتمعی رهبانی در اواخر قرن پنجم، یک یا دو نسل بعد از مرگ سنت در 429، سر برآورد. بعد از وفات سیمئون و انتقال جسد او به انطاکیه، این بنا حتی به مکان قوی تری از نظر تقدس تبدیل شد تا جای خالی سنت را پر کند. طاق پیروزی (Triumphal Arch) نیز، با نشانه‌گزاری‌کردن و یادمان‌سازی‌کردن تحول مقدس و مکانی، پیشاپیش از ویژگی های معماریِ تعیین‌مرزکننده در مسیر مسافر خبر داد. پشت به اصطلاح طاق پیروزی، شیب جاده تا دامنه ی شمالی به سمت دیوار پیرامونی تند می شود. در هر یک از مکان های دیدنی مسیحی که ما از آن بررسی کردیم، کمپین های ساخت و ساز نشان‌دهنده ی پاسخ های یادمانی به انفجار فرقه های مقدسین و زیارت مذهبی در قرن 5 و 6 است.

فصل یازده

زیارت به عنوان تقلیدی مقدس در ابومنا و قلعه ی سمعان

در این فصل بررسی می شود که بقایای معماری دو مکان مهم زیارتی باستانی متأخر به چه شیوه هایی قادر بودند بینش هایی در مورد تجارب پدیدارشناسانه ی زائران عهد باستان ارائه دهند. استدلال می شود که این مکان ها خودشان به حرکت زائر به شیوه ای دستور می دادند که ساخت معانی و روایت از طریق تجربه ی حسی فرد را ممکن می کرد. شاید فرقه ی سنت مناس (Saint Menas) رایج ترین فرقه در تمام مصر باستان متأخر بود. ابو منا (Abu Mena)، جایی برای مقبره ی قدیس در مرکز فراهم کرد و و زائران محلی و نیز زائرانی از خارج از کشور را جذب کرد که از لوکا سانتاهای (loca sancta) (مکان هایی در سرزمین های مقدس که برای شیبه شدن مسیح و تجربه ی رنج او به آنجا سفر می کردند) بسیاری در سرزمین مقدس (فلسطین) بازدید می کردند. وقتی به خودِ زیارتگاه می رسیدند، دسترسی به آن از طریق عبوری سخت (فشرده شدن) از دروزاه ی سه گانه در دیوار محوطه به ایوان پایینی که به آرامی به سمت بالا شیب دار می شود، انجام می شود. هنگام عبور از این میدان باز، گذرگاهی دوگانه در ساختمان هایی در جنوبی ترین مجموعه ی اصلی، زائران را می فشارد.

فصل دوازده

شیفتگی قدیس 

زیارت باستانی متأخر (دوره ی زمانی گذر از عهد باستان به قرون وسطی) از صومعه ی سنت شنوت (St Shenoute)

فرقه ی قدیسان، از نخستین سده های باستان متأخر، سرزمین های انجیلی را با شبکه ی متراکمی از کلیساها  و حرم ها احاطه کرد. مصر به دلیل ارتباطش با قهرمان های انجیل مانند موسی و یوسف بخشی از سرزمین مقدس محسوب می شده است و از قرن پنجم به بعد، شهرها و روستاها شروع به پیوند دادن خود به خانواده ی مقدس (مسیح، مریم باکره و یوسف قدیس) کردند. بهترین توصیف از بقایای باستان‌شناسی صومعه ی سفید (White Monastery) صومعه ای است که از مجموعه های مجزای متعددی از بقایای معماری ای تشکیل شده که  در دریایی از ماسه و قلوه سنگ قرار گرفته اند و صومعه ی مدرن آن را توسعه داده است. استفاده ی طولانی از ساختمان کلیسا به نابودی کامل همه ی اجزای داخلیِ مقبره و نیز خود کلیسا شده است. این بدان معنا است که تنها بخش هایی از نمای خارجی حاکی از اعمال عبادی است که در این مکان انجام می شده است.

فصل سیزده

کاوشی در مریاملیک (Meriamlik)

اقتصاد و مکان مقدس در زیارت باستانی متأخر

در این فصل راه هایی پیشنهاد می شود که از طریق آنها طیف وسیع تری از دیدگاه های باستان‌شناسی بتوانند درک ما از مریاملیک، یک مکان زیارتی خاص، که در جنوب مرکزی ترکیه ی امروز قرار دارد، را عمق ببخشند. مریاملیک وقف اولین زن شهید تکلا (protomartyr Thekla) شده است و در طی قرن چهارم توسعه یافته است و به یکی از مهم ترین مکان های زیارتی در آسیای صغیر باستانیِ متأخر تبدیل شده است. نقش مریاملیک در داستان های ابتدایی تکلا محدود بود و لازمه ی توسعه ی صومعه به مقصد زیارتی، تدبیر استراتژیک محتاطانه ای از طرف کارکنانش است. باید به یک جنبه ی مهم دیگر اقتصاد مقدس مریاملیک توجه کرد. اهمیت این مکان به عنوان مقصد زیارتی آن را به مکان جذابی برای دفن تبدیل می کند. هر یک از وجوه اقتصاد مقدس مریاملیک که در اینجا از آنها بحث شد، به شیوه های مختلف به اندوختن قابل‌ملاحظه ی ثروت کمک کرده اند؛ ثروتی که بخشی از آن رد پای باستان‌شناسی روی زمین است؛ مانند ستون های مرمری فراوانی که در سراسر این مکان پراکنده هستند.

فصل چهارده

زیارت و عبادت چند دینی

مامره ی فلسطینی در عهد باستان متأخر (دوره زمانی گذر از عهد باستان به قرون وسطی) (مامره نام مکانی باستانی است در فلسطین که مهم ترین مشخصه اش درخت مقدس است)

هدف این فصل ارزیابی مجدد ماهیت مذهبی این مکان در طول عهد باستان متأخر است. به ویژه، به نظر می رسد مقایسه ی مکان های تازه حفاری‌شده ی فلسطینی نشان می دهد که تداوم زیارت غیر مسیحی از مامره حتی بعد از قرن چهارم محتمل است. به نظر می رسد نگاره‌شناسی قالب، ترکیبی از المان های مسیحی، یهودی و کفر است. به هر حال، مطالعه ی تفصیلی تر المان ها دیدگاه تعدیل‌شده ای را ممکن می کند. جنبه ی مهم مشاهده ی رنگار کلین (Rangar Cline)، مانند مشاهده ی خود نویسنده از زیارت عهد باستان متأخر از مامره، قدمت آن قالب را نشان می دهد. از نظر کلین پایان معبد آفاکا در قرن چهارم استدلال اصلی برای بازگرداندن تاریخ قالب به قرن چهارم است. تحقیق باستان‌شناسی جدید می تواند دیدگاه های قدیمی مبنی بر اینکه دگرش مذهبی فلسطین تا نیمه ی قرن پنجم کامل شده بود را اصلاح کند؛ تاریخی که پایان جامعه ی ملحد فلسطینی را نشان می دهد.

فصل پانزده

کند و کاوی در زیارت

رشته ی مطالعات زیارت موضوعی بینارشته ای و بسیار پیچیده با ادبیاتی ارزشمند در بسیاری از رشته ها است؛ تاریخ، الهیات، تاریخ هنر، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و باستان‌شناسی. این رشته ها همیشه با یکدیگر صحبت نمی کنند و هدف های آنها اغلب در تقابل با یکدیگر بوده و تا حدودی به خاطر نقاط شروع بدیهی متفاوت، پروتکل های انظباطی گوناگون یا شیوه های روش شناسی مختلف است. از یک منظر مهم، نقش انسان‌شناسانه ی بنیادین ویکتور (Victor) و ادیت ترنر (Edith Turner) در فهم نظری زیارت و در گستره ی پاسخ ها به فهم نظری، زیارت زیرمجموعه و یا موردی خاص از مناسک تلقی می شود. مضمون عام تر مناسک نه تنها خودش دهه ها موضوع اصلی مطالعات انسان‌شناسی بود بلکه به مفهوم محوری برای باستان‌شناسانی تبدیل شد که به دنبال فرهنگ مادی در بافت دینی بودند. موضوع تجسد اساسی است. زیارت هم تجسد دستوری جهانی و انتزاعی در عمل ویژه و شخصی سفر است و هم تجسد روایت ها درباره ی چنین سفری در متون.

فصل شانزده

پیشرفت زیارت؟

زیارت در مجموعه ی دیگری از دین رومی ظاهری ناپایدار دارد اما به نظر عادلانه است که گفته شود زیارت در نگاه اول زیارت موضوعی نیست که به دین رومی یا یونانی مربوط باشد. دو جنبه ی مهم دیگر وجود دارد که یاس السنر (Jas Elsner) به آنها پرداخته است. نخست اینکه او توجه می کند "که گردشگر مذهبی ای که از مکان های مقدس بازدید می کند تنها یک گردشگر نیست: او یک زائر نیز هست". دومین جنبه که یاس السنر بر آن تأکید می کند این است که پاوسانیاس (Pausanias) هویت مدنی برای خوانندگان خود فراهم می کند. ساموتراس (Samothrace) جزیره ای بدون بندرگاه طبیعی است و بادهای قوی از شمال و کوه یک مایلی آن نزدیک شدن به پناهگاه و شهر ساموتراس، که هر دو در ضلع شمالی جزیره قرار دارند، را کاری نسبتا خطرناک کرده است.

منابع

سایت ها:

Amazon.com

Taylor & Francis eBooks