سخنرانی جناب آقای زهیر توکلی در مجموعه سخنرانی های علمی
16 مرداد 1402
سخنرانی  جناب آقای زهیر توکلی در مجموعه سخنرانی های علمی

جناب آقای زهیر توکلی (شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی) در سومین مجموعه از سلسله سخنرانی های علمی همایش بین‌المللی الهیات زیارت با عنوان  «الهیات زیارت و ادبیات فارسی» به ارائه سخنرانی پرداختند. سخنرانی ایشان با عنوان  «سفر حج و گذر از بادیه در آثار عطار» در تاریخ 15 مرداد 1402 به صورت برخط برگزار گردید. در ادامه فایل تصویری وگزارش مکتوب این سخنرانی تقدیم علاقه مندان می گردد.

 

مشاهده فیلم سخنرانی

 

دکتر توکلی در ابتدای نشست عنوان کردند که مسئله حج در آثار عطار، یک امر پیوسته است ازاین‌رو عطار در مواجه با خاطرات، روایات و اخبار واصله از حج مطابق هدف خود برخورد کرده است. در پژوهش حاضر بعد از بررسی کامل متون مربوط به حج در کتب الهی‌نامه، مصیبت‌نامه، منطق الطیر و اسرارنامه محرز شد که جناب عطار با حج به مثابه یک مفهوم مستقل برخورد نکرده است.

حکایات مربوط به حج در آثار عطار را می‌توان به چند دسته طبقه بندی کرد. از دیدگاه عطار، هدف غایی عارف در عین پایبندی به مناسک حج، گذر از ظواهر و وصول به باطن و ادراک این مناسک است تا منجر به تحول در زائر گردد. در واقع از منظر عارف، مناسک طریق وصول به شناخت و معرفت‌اند. به عبارت بهتر مناسک، مقصد زائر نیستند بلکه راه رسیدن به معرفت می‌باشند ازاین‌رو دسته بزرگی از روایات و حکایاتی که توسط جناب عطار نقل می‌شود رمزگشایی از این مناسک و گذر از ظواهر است مانند؛ حکایت حلق و تراشیدن سر که حجاج آنرا سنت و واجب می‌دانستند اما شوریده‌ایی با آشنایی‌زدایی از این عمل به آنان توصیه می‌کند که ریش خود را بتراشند چون مملو از باد تکبر است.

در ادامه دکتر توکلی بیان کردند که؛ در واقع جناب عطار درصدد آن است با استفاده از تیپ شخصیتی شوریده و یا فرد دیوانه در برخی حکایات مربوط به حج، پا را از ظاهر فراتر گذاشته و با استفاده از نگرش عارفانه و استفاده از صور خیال و تمثیل، گذر از ظواهر را به ما یادآور گردد. این هدف در حکایات دیگری مانند حکایت خانه امن بودن کعبه (که درصدد نفی این باور و نفی هویت فردی و دفاع از مقام فنا است) و یا حکایتی دیگر در مورد مناسک حج که در صفحه 245 مصیبت‌نامه ذکر شده است، دنبال گردیده است.

در این حکایت عطار ابتدا مناسک قبل از حج را بیان می‌کند و پس از بیان مشقت‌های سفر، هدف طواف به دور کعبه را سرگردانی می‌شمارد زیرا در دیدگاه عارفانه عطار منزل ششم از منازل هفتگانه، وادی حیرت است که این وادی از لوازم وادی هفتم – وادی فقر و فنا – می‌باشد. در مورد مراحل هفتگانه عطار باید توجه داشت که در تبیین و پیمایش این منازل هفتگانه، توالی پویشی این مراحل خطی نیست بلکه توالی پویشی این منازل حلزونی است. به بیان آشکارتر بعد از وصول به هر وادی، آنچه که از مراحل هفتگانه قبل کسب شده بود موجود است و صرفا مکتسبات عارف خالص‌تر می‌گردد. به عنوان مثال در وادی هفتم وقتی عارف به فنا فی الله می‌رسد، طلبی که در مراحل قبل کسب کرده بود خالص‌تر می‌گردد و می‌فهمد که در این مرحله خداوند طالب است و خداوند، عارف را به این طرق کشانده و طلب را در او نهاده است.

در ادامه دکتر توکلی به توضیح گذر از بادیه پرداختند و بیان کردند که؛ برای رفتن به حج مسیرهای مختلفی وجود داشت. بنابر عقاید صوفیان، و مبتنی بر قرآن کریم، سفر هم در آفاق و هم در انفس معتبر است. سفر در آفاق، سفر در عالم خارج برای رسیدن به خالق است، یعنی هرچه در عالم رؤیت می‌شود صنع خداوند است و باید از ظاهر این مصنوعات به خداوند که صانع است برسیم و سفر در انفس گذر از ظاهر شخصی خود به حقیقت درونی و باطنی خود است. یکی از علل مسافرت زیاد صوفیان و طراحی خانقاه ها، سفر در انفس و آفاق بوده است که از آن به عنوان زیارت یاد می‌شود. صوفیان عامدا از بادیه عربستان می‌رفتند تا ریاضت بیشتری متحمل شوند و جناب عطار در آثار خود ذکر کرده‌اند رابعه عدویه از زنان پیشگام در عرصه تصوف از این طریق به کعبه مشرف شد که هفت سال به طول انجامید.

جناب عطار در آثارش ابتدا هدف و غرض خود را بیان می‌کند، سپس برای فهم بهتر مخاطب حکایتی در آن مسئله نقل می‌کند. برخلاف جناب مولوی که پس از بیان حکایت غرض خود را عنوان می‌کند. ازاین‌رو در آثار جناب عطار باید به دنبال غرض حکایات در سطور ماقبل حکایت گشت که تقریبا در همه حکایات این قاعده مشهود است.

عطار در سه حکایت متوالی به صورت مستقیم به تأویل حج می‌پردازد. یکی از این حکایات، حکایت گفت‌وگوی رابعه عدویه با یک زاهد است که در خلال حکایت، این نتیجه‌گیری به مخاطب القاء می‌گردد که خالق را باید در جان خود بیابیم نه در خانه خالی کعبه، ازاین‌رو لزوما برای کسب معرفت نیازمند سفر حج نیستیم. عطار در این حکایت عملا به تأویل مناسک حج پرداخته است.

بلافاصله پس از حکایت فوق ایشان در حکایت دیگری داستان نمازگزار و مجنون را ذکر می‌کند. در این حکایت این‌گونه نقل شده است که شخص نمازگزار جهت قبله را از مجنون می‌پرسد که مجنون در پاسخ بیان می‌دارد که :

اگر هستی کلوخی بی‌خبر / اینکت کعبه ست در سنگی نگر

یعنی اگر انسان خشک و ظاهربینی هستی قبله تو کعبه است که در حکم یک سنگ است و در ادامه بیان می‌دارد که کعبه‌ی عشاق خداوند است که به دور آن طواف می‌کنند و بیان می‌دارد که قبله‌ی خودِ کعبه جان انسان است و روح انسان مسجود همه جهان است.

حکایت سوم نیز داستان شیخ نصرآبادی است که در حریم کعبه نشسته بود و پرده‌های کعبه توسط نسیم تکان می‌خورد که به شیخ حال خوشی دست می‌دهد و به پرده کعبه متوسل می‌شود و به تفاخر با کعبه می‌پردازد و بیان ‌می‌کند که ای کعبه تو، تو خالی هستی اما درون من پر است که اشاره به مفهوم جان و روح دارد – نفخت فیه من روحی – همچنین به تفاخر با کعبه ادامه می‌دهد تا جایی که بیان می‌دارد که عبارت «یا عبدی» – بنده من – مکرر در قرآن ذکر شده است اما عبارت «بیتی» – خانه‌ام – تنها یکبار ذکر شده است.

در انتهای نشست دکتر توکلی بیان کردند که؛ جناب عطار به وسیله شعر و ادبیات، مفهوم زیارت در انفس و آفاق را به وسیله کعبه ذکر می‌کنند و در واقع مناسک حج را عملی ظاهری دانسته که برای شناختِ واقع طریقیت دارد و نه موضوعیت. از نظر جناب عطار زیارت حقیقی، زیارتی است که در جان خود به لقاء الله می‌رسیم که زیارت کعبه نمادی برای زیارت حقیقی می‌باشد. جناب عطار از طریق نقل حکایات مربوط به حج در واقع درصدد انتقال این پیام مهم بوده است که؛ زیارت حقیقی، زیارتی است که عارف در جان خود و از طریق نفس خود – سیر در انفس -  به لقاء الله برسد.

پایان نشست به پرسش و پاسخ گذشت و مهم‌ترین نکاتی که در بخش پرسش و پاسخ به آن اشاره شد ازاین قرارند:

  • در کتاب الهی‌نامه، بحث استغناء از ذات الهی مطرح شده است. از منظر جناب عطار، مسلمان شدن همراه با قدم گذاشتن در مسیر یقین است. مباحثی نظیر استغناء، توحید و... در حکایات مربوط به حج در کتب عطار مطرح شده است. همانطور که پیش‌تر حکایاتی در مورد مفاهیمی مانند گذر از ظاهر و... ذکر شد، در مورد مسائلی مانند استغناء، توحید و... حکایاتی در بستر شهر مکه و مناسک حج نیز ذکر شده است.
  • جناب حافظ بسیار متاثر از عطار نیشابوری بوده است که در کتاب گمشده لب دریا اثر دکتر تقی پورنامداریان به خوبی این ارتباط بیان شده است. برای شناخت بهتر حافظ و تفکر عرفانی وی مراجعه به کتاب ذکر شده بسیار مفید خواهد بود.
  • مفاهیم عرفانی صرفا در غالب حکایات بیان نشده‌اند و برخی ازاین مفاهیم در غالب گزارش از عرفا و افراد نقل شده است. البته باید توجه داشت که این گزارش ها نیز از همان اصل پیوستگی مطالب که در ابتدای نشست تبیین شد پیروی می‌کنند. به عنوان نمونه گزارشی از ذوالنون مصری یا گزارش دیگری از ابراهیم بن ادهم در مورد حج و زیارت در کتب منطق‌الطیر و الهی‌نامه ذکر شده است.
  • صوفیان دارای چند سبک خاص در تشرف به حج می‌باشند. جناب عطار نیز در گزارش ها و حکایات خود به این سبک‌های خاص حج اشاره کرده اند. حج بر توکل و حج بر تجرید مواردی از این روش‌های خاص هستند که در حج بر تجرید، عارف صرفا وسایل محدودی مانند چوب دستی و مشک آبی را جهت تشرف به حج همراه خود می‌‌برد و در حج بر توکل، عارف هیچ وسیله‌ای را در تشرف به حج با خود حمل نمی‌کند و صرفا تلاش می‌کند در جریان سفر جز خالق به امری توجه نکند.
  • جناب عطار در بیان مطالب خود از روش‌های متعددی مانند آشنایی‌زدایی، استفاده از زبان‌پریشی مجانین و دیوانگان، ملامت‌گری، هجو و... استفاده می‌کنند و از نظر عاطفی، وجه غالب آثار جناب عطار، حیرت است که این حیرت ناشی از مواجه است نه حیرت ناشی از ضلالت. همچنین کلمه درد در آثار عطار لزوما به معنی ألم نیست بلکه به معنی افزایش ظرفیت و تحمل حقایق است، زیرا زیاد شدن ظرفیت مستلزم درد کشیدن است. ازاین‌رو حیرت دردناک مجاز لازم و ملزوم است، زیرا نگاه انسان را توسعه می‌دهد و هر حیرت جدیدی با خود دردی را به همراه می‌آورد و عارف متوجه می‌شود آنچه فهم شده ادراک خود بوده و خداوند آنچنان که فکر می‌کرده نبوده است و با حیرت این ادراک توسعه پیدا می‌کند.

 

تهیه کننده: محمد پاینده