سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی سلطانی در مجموعه سخنرانی های علمی
27 تیر 1402
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی سلطانی در مجموعه سخنرانی های علمی

جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی سلطانی (عضو هیئت علمی دانشگاه باقر العلوم) در دومین مجموعه از سلسله سخنرانی های علمی همایش بین‌المللی الهیات زیارت با عنوان  «الهیات زیارت و علوم اجتماعی» به ارائه سخنرانی پرداختند. سخنرانی ایشان با عنوان  «بررسی مناسبات زیارت و جهان زندگی براساس حکمت صدرایی» در تاریخ 27 تیرماه 1402 به صورت برخط برگزار گردید. در ادامه فایل تصویری وگزارش مکتوب این سخنرانی تقدیم علاقه مندان می گردد.

 

مشاهده فیلم سخنرانی

 

حجت الاسلام و المسملین دکتر سلطانی در ابتدای مطالب خود بر اهمیت بالای ارتباط بحث های علوم اجتماعی با مباحث الهیاتی تاکید کردند، چنان که این ارتباط در طول تاریخ باعث تغییر رویکردهای متعددی در اندیشه متفکران جهان شده است. ایشان سبک غالب پژوهشگران عرصه زیارت را ایجاد یک دوگانگی بین زندگی روزمره مردم و زیارت به عنوان یک پدیده خاص و محدود به زمان و مکان معرفی کردند. مانند اینکه مردم یک زندگی و ارتباطات اجتماعی معمولی و روزمره دارند و زیارت یک صحنه ی جدیدی است که در یک مکان مقدس رخ می دهد. این متفکران در تعریف زیارت مفهوم آستانگی را مطرح می کنند. این آستانگی همان عدول لحظه ای از زندگی روزمره و سوق پیدا کردن به مکان و زمان جدید است و این را در تعریف زیارت هم می آورند. در واقع از نظر این اندیشمندان، زیارت یک فرم زندگی است که ممکن است با فرم های زندگی سکولار دچار چالش شود و روی آنها تأثیر بگذارد. سوال اصلی ما این است که آیا این دوگانه سازی ها صحیح است یا خیر.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سلطانی  ریشه این دوگانه را در اندیشه غربی و سنت مسیحیت دانستند. آگوستین با طرح دوگانه شهر خدا و شهر زمین به نوعی این دوگانه سازی در الهیات به طور جدی مطرح ساخت. از نظر آگوستین انسان در زیارت شهر خدا انسان می شود. در این معنا زیارت با ایده ی پیشرفت و تکون انسان گره خورده است.

از نظر حجت الاسلام و المسلمین دکتر سلطانی اساسا انسان نمی تواند در دوگانه زندگی کند و باید از آن عبور کند. وجود دوگانگی باعث ایجاد شکاف و بحران می شود. انسان به دنبال جمع بندی این دوگانه هاست و همین جمع بندی ها دوباره می تواند محملی برای تنازعات دیگر باشد. معنای زیارت نوعی مواجهه همیشگی با این دوگانه هاست. مبتنی بر دوگانه انگاری مذکور، زمان و مکان به دو دسته سکولار(عرفی) و قدسی تقسیم می شود و این سوال مطرح می شود که ارتباط و نسبت  مکانها و زمان های قدسی با مکان و زمان های عرفی چیست.

حکمت متعالیه به عنوان بازتبیین الهیات شیعی، این دوگانه انگاری را بر نمی تابد. تعریفی که از حکمت و فلسفه در اسفار اربعه آمده مبتنی بر استکمال است. این استکمال باید به قدر طاقت انسان بوده و  موجب مضاحات با عالم عین شود. بنابراین اگر در حکمت متعالیه فلسفه را فرم دهی و استکمال انسان فرض کنیم، این استکمال در بطن زندگی انسان رقم می خورد. در واقع این سیر و دگرگونی مادی و معنوی همه ابعاد زندگی انسان را در بر می گیرد. بنابراین، نگاه حکمت متعالیه به انسان با سیر و سفر و صیرورت دائمی آمیخته شده است.

استکمال انسان که باید موجب مضاحات او با عالم عین شود، به نحوی سفری دائمی در ساحت های مختلف هستی است از بالاترین مراتب وجود گرفته تا نازل ترین مراتب آن. در عالم عین اولین چیزی که طیق حدیث نبوی در این عالم خلق شده ، نور رسول اکرم (ص) است که نور ائمه اطهار نیز بدان ملحق می شود و همه مخلوقات به نحوی در ایشان حاضر است. بنابر این، انسان در سیر وجودی خود برای مضاحات با عالم عین، در امام سیر می کند. اینطور نیست که ما لحظاتی با امام و لحظاتی بی امام باشیم، بلکه مدام در ساحت های مختلف امام سیر می کنیم. حجت الاسلام و المسلمین دکتر سلطانی با اشاره به اینکه در اسفار اربعه انسانیت برای هر شخص انسانی نوع متوسط است، این سیر در ساحت های مختلف هستی عاملی برای رسیدن به نوع اخیر هر شخص انسانی می شود. سیر در هستی همان سیر در سپهر وجودی امام است.

در ادامه بحث پرسشی با این مضمون مطرح شد که با این نگاه صدرایی و حذف دوگانه عرفی-قدسی، تکلیف قداست خاص اماکن و زمان های مقدس چه می شود؟ مکان ها و زمان هایی که خود دین هم روی آنها تاکید دارد. با توجه به اینکه در متون دینی بر نقش استکمالی خاص این امکان و زمان ها تاکید شده، آیا با قدسی کردن همه ساحت های زندگی، این اماکن و زمان ها از کانونی بودن خارج نمی شوند؟

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سلطانی در پاسخ به این پرسش به این نکته اشاره کردند که زمانی که یک مفکان مقدس خاصی را در نظر می گیریم باید دور آن حد و مرز بکشیم. بیرون از این مرز را هم عرف می نامیم. این مکان خاص دست نخورده باقی می ماند و اطراف این مکان یا دورتر از از آن شهرجدید و مکان جدید شکل می گیرد. با این نوع نگاه، همان دوگانه باز می گردد. یعنی یک مکان برای زیارت و یک مکان جدا برای زندگی روزمره و سکولار. ما به جای این رویکرد باید مکان قدسی را گسترش دهیم. باید تفکر زیارت معماری متناسب با خود را پیش ببرد. با این دوگانه سازی ها سایر مناطق سکولاریزه و عرفی می شود. رهبانیگری نیز دقیقا در راستای همین دوگانه سازی است. اما در طرف مقابل اگر ما سایر نقاط شهر را هم منتسب به آن کانون بدانیم اجازه تصرف به هر نحوی را به خودمان نمی دهیم. ایشان یک نظریه دیگری را هم درباره معماری شهر مطرح کردند که به نوعی همان رهبانیت در این عرصه است. اینکه به خود شهر و مکان مقدس دست نزنیم و هر آنچه می خواهیم بسازیم بیرون شهر و در محل جداگانه ای احداث شود. حذف این دوگانه انگاری به معنای کم ارزش شدن مکان ها و زمان های خاص نیست، بلکه بر اساس نگاه صدرایی قدسیت به نحو تشکیکی در همه جا حاضر است. به عبارت دیگر مکان ها و زمان های خاص بالحقیقه قدسی هستند و سایر مکان ها و زمان بالرقیقه. این دوگانه بالحقیقه و بالرقیقه کاملا متفاوت از دوگانه عرفی-قدسی است. امر قدسی و امر عرفی هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند و دو امر متباین هستند، در حالی که در امر رقیق، حقیقت در یک مرتبه نازلی حاضر است و با یکدیگر جمع می شوند.

 

تهیه کننده: مهدی تقیون