سخنرانی آقای دکتر علیرضا بلیغ در مجموعه سخنرانی های علمی
جناب آقای دکتر علیرضا بلیغ (عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی) در دومین مجموعه از سلسله سخنرانی های علمی همایش بینالمللی الهیات زیارت با عنوان «الهیات زیارت و علوم اجتماعی» به ارائه سخنرانی پرداختند. سخنرانی ایشان با عنوان «زایش سیاست از روح زیارت» در تاریخ 26 تیرماه 1402 به صورت برخط برگزار گردید. در ادامه فایل تصویری وگزارش مکتوب این سخنرانی تقدیم علاقه مندان می گردد.
در ابتدای سخن نیاز است درک خودمان را از مفاهیم اصلی که درباره آنها سخن خواهیم گفت روشنتر کنیم. کلیدیترین مفهوم، مفهوم سیاست است. باید در همین ابتدای کار مقصود از سیاست و امر سیاسی را به وضوح توضیح دهیم تا به هدفی که از گفتوگو داریم، نزدیک شویم.
تلقی رایج از سیاست ارجاع به شیوههای اداره آن و الگوهای حکمرانی، شیوههای سیاستگذاری، رقابتهای سیاسی و شیوههای کسب قدرت است. اگرچه همه اینها میتواند ارجاعی به مفهوم سیاست داشته باشد اما آنچه که ما در این گفتوگو میخواهیم به آن نزدیک شویم، آن چیزی است که امر سیاسی تلقی میشود.
بعد از جنگهای جهانی و تحولاتی که جهان از سر گذراند، مفهوم امر سیاسی پررنگ شد. به این معنا، جوهره سیاست هر نحو فرا رفتن انسان از خودش و پیدا کردن امکانهای تازه برای حیات انسانی است. در واقع میتوان گفت که انسان همواره خود را در مقابل محدودیتهایی مییابد که او را به سمتی میکشاند تا همواره از آنچه که هست، فراتر برود. در واقع جوهره سیاست را این نوع فرا رَوی انسان از خودش باید در نظر گرفت.
در پرتو این نحو فرا رَویها و یافتن یک شکل دیگری از نظم و ثبات، رابطه بین مردم و حکومت، شیوههای حکمرانی و اداره حکومت خود را نشان میدهد. در واقع درک انسان از سیاست در نهاد و خصلت انسان است. سیاست انسان را به معنایی که در قرآن درباره دیگر موجودات به آن اشاره شده است، از حیطه موجودی که مقام معلوم دارد، خارج میکند. انسان میتواند در عالم سیر کند. تدبر و تعقل داشته باشد و همواره فراتر از خودش باشد. این چهارچوب کلی فهم ما از جوهره سیاست یا امر سیاسی است.
سیاست همواره برای این فرا رَوی از خود، به یک جهت یا معنا نیازمند است. بنابراین رابطهای بین حقیقت و سیاست وجود دارد. حقیقت به مثابه امری که معنا و جهت حیات انسان در گرو نسبت پیدا کردن با آن است. در واقع حقیقت یک امر مطلق است. رابطه بین سیاست و حقیقت رابطه بین امر جزیی و امر مطلق است. در واقع سیاست سامان خود را به واسطه نسبتی که با حقیقت پیدا میکند، مییابد.
اما حقیقت امر پوشیدهای است. اینگونه نیست که به تمامی بر ما آشکار باشد. این پوشیده بودن به دلیل محدودیتی است که در خود انسان وجود دارد. انسان موجودی ناتمام و محدود است. میتواند حقیقت را به نحو نیمگفتهای (ناقص) درک کند. اگرچه همواره سودای دست یافتن به حقیقت را داشته است. چه بسا بتوان گفت متافیزیک هم تلاشی برای دستیابی به حقیقت است. توصیف ادموند هوسرل از متافیزیک به نحوی است که درک تراژیک از رابطه بین انسان و حقیقت در آن نهفته است. متافیزیک مثل نقشه گنجی بین فیلسوفان دست به دست و کهنه میشود، اما در نهایت هیچ کس به آن گنج دست پیدا نکرده است. اگرچه تلاشهای هوسرل بر آن است که بنیانهایی برای متافیزیک استوار کند اما آخرالامر به این توفیق نائل نمیشود و این چیزی نیست که صرفا هوسرل به آن دست پیدا نکرده باشد، بلکه اساسا مواجهه انسان با حقیقت مواجهه ناتمامی است که همواره ادامه دارد. شاید بتوان گفت جوهره سیاست به این معنا، تلاشهای بی انتها و چندباره انسان برای دستیابی به حقیقت است.
جوهره انسان با سیاست گره خورده است و جستجوی انسان برای حقیقت، او را به فرا رَوی از وضع موجود به سمت امکانهای تازه و آینده سوق میدهد. در این تلاش، حقیقت تجلیاتی دارد. الهیات ظرف تجلی حقیقت است؛ به سیاست سامان میدهد و یک نظم و ثبات را دنبال میکند. در رابطه بین حقیقت و سیاست یا الهیات و سیاست، زمینه شکلگیری، نظم سیاسی است. در اینجا مساله اصلی این است که این موضوع چه پیوندی میتواند با مقوله زیارت پیدا کند.
زیارت در یک معنای عام ملاقات با امر قدسی است و جهان در آن مکانها و زمانها و شخصیتهایی که مجرای ملاقات ما با امر مقدس هستند جغرافیا و تاریخ پیدا میکند. به این معنا جهان مبدا مختصاتی به لحاظ متنی و زمانی پیدا میکند. جهان از نقطهای که آن ملاقات رخ میدهد، واجد یک نقطه اندازهگیری میشود.
قبله قرارگرفتن کعبه و مسجدالحرام را به عنوان نمونه میتوان ذکر کرد. به این معنا، جهت زندگی انسان در ملاقات با امر قدسی تعیین میشود. امروز با جهانی مواجه هستیم که گویا به سمت قدسیت زدایی حرکت می کند، با این حال، هنوز جهان با تولد حضرت مسیح مبدا خود را میشناسد. به هر حال این قدسیتزدایی از جهان به تمامی اتفاق نیفتاده و اساسا ساختار به نحوی است که نمیتوان این نگرشهای الهیاتی را کاملا زدود و می توان نشان داد که چگونه الهیات همچنان در ساختار علوم حاضر است.
به دو طریق میتوان رابطه سیاست و الهیات را بررسی کرد. یکی تجویزی است یعنی الهیات باید باشد و یکی توصیفی است، یعنی امری است که با آن روبهرو میشویم و میبینیم که الهیات در اندیشه مدرن حاضر است. نیچه به خوبی بیان میکند که چگونه الهیات در اندیشه مدرن حاضر است. بنابراین این رابطه در متن اندیشه مدرن وجود دارد. لازم به ذکر است در ایران و بسیاری از کشورها اسلامی، این مواجهه به معنای پذیرش جهان مدرن نبوده است. باید بگویم که یک وضع آشفتهای داریم. نه نظم پیشین را داریم و نه نظم مدرن را پذیرفتهایم.
در بعد مکانی جایگاه مسجد در شهرهای دینی ما همواره در کانون و مرکز شهر بود و پیرامون شهر با توجه به این مرکز تعریف میشد. مثل علامت محراب در شیراز که اکنون در مکانهایی به جز مسجد مورد استفاده قرار میگیرند. شهرهای قدیم ایران در کلیت خود رو به قبله ساخته میشدند اما در جهان فعلی این جایگاه برای مکانها و زمانهای مقدس دچار خدشه شده است و با یک بحرانی روبهرو هستیم. وقتی با ساختار جهان مدرن به شکل فعلی روبهرو میشویم گویی در بافت شهرهای مدرن نقاط و کانونهایی وجود دارند که مرکزیت دارند و امور حول آنها شکل گرفته است (مانند استادیوم ها یا سالن های کنسرت). در واقع به لحاظ ماده شهرهای مدرن به این نقاط کانونی نیاز دارند. در این زیارتگاههای مدرن انسان به ملاقات خودش میرود. اگرچه روایتی که برای جهان پیرامون ارائه میشود قدسیتزدایی و سیاستزدایی شده است. روایت جهان مدرن برای پیرامون خود این است که جهان نقطه کانونی ندارد و ما با یک بشریت روبهرو هستیم.
وقتی به نقاط کانونی جهان مدرن معترض شوید، خواهید دید که چگونه جهان از حالت متقارن خود خارج میشود و جهت گیری ها و دوستیها و دشمنیهایی شکل میگیرد. مفهوم اساسی سیاست دوستی و دشمنی است و میبینیم که چگونه دوستی و دشمنی پدید میآید و بشریت در مقابل شما میایستد. شیوه ایستادن اینگونه است که انگار شما در مقابل بشریت ایستادهاید.
چگونه زیارت میتواند در سنت شیعی کانون زایش باشد؟ در جهان مدرن نحوی از شبه قدسیت وجود دارد و کانونهایی برای زایش سیاست و قدرت وجود دارد. هرچند جریان پست مدرن منتقد مدرنیسم است اما واقع این است که شکل ساختیافته جهان مدرن در قالب نظام سرمایهداری، نقدهای پست مدرن را به شکلهای مختلف در خود جذب و حل کرده است. این شکل سرمایهداریِ متاخر که میتواند تکثرها را در خود بپذیرد، نوعی تلاش است تا در چهارچوب فرایند کالایی شدن، نقدها را در خود ادغام کند.
در جهان اسطورهای هم ما با امر مقدس و زیارتگاهها روبهرو هستیم، اما در آنجا هم تفاوتی وجود دارد که نهایتا زیارت، امکانی برای فرا رَوی انسان از خودش نخواهد بود بلکه نوعی انحلال انسان در جهان در یک روند تکرارپذیر است. در حالیکه ما در سیاست با شکسته شدن دور مواجه هستیم. چرا که حقیقت تجلیات بیشماری دارد.
در اندیشه شیعی زیارتگاهها بیشتر مربوط به زیارت امامان است. چرا امام اینقدر تقدس پیدا میکند. امام و جایگاه امام برای ما به عنوان یک شخصیت، از آن جهت مقدس است که او نمودی از انسانی است که در همین دنیا در جستجوی حقیقت است. مسیر حقیقت را پیدا میکند و به ما نشان میدهد. تمام رنجهایی که متحمل میشود، برای نائل شدن به آن حقیقت است. در واقع، حقیقت به عنوان جوهره سیاست در متن و بطن امامان ما متبلور و سبب تقدس آنها شده است. چرا اباعبدالله اینهمه اهمیت پیدا میکند؟ چون او به حقیقت کلمه از هر آنچه که داشته عبور کرده است و به عبارتی قربانی درگاه خدا شده که این برای یک انسان شیعه الگو است.
آیا این درک متفاوت ملاقات با امام یا یک امر قدسی به این معناست که ما با یک مناسک تکرارشونده تمام میشویم یا از نو برانگیخته میشویم تا حقیقت را جستجو کنیم و فرا رَوی داشته باشیم؟ در سنت شیعی این موقعیتی که امام پیدا میکند و پیوستاری که وجود دارد، گویی یک انسان است که یک عمر 250 ساله داشته است. این امر برای انسان همواره یک امید به آینده میسازد.
در زیارت، ما به ملاقات امری که در گذشته روی داده است، نمیرویم بلکه انسانیت خودمان را در مواجهه با امر قدسی جستجو میکنیم. همین نگاه را می توان به مسجد داشت. مسجد کانون زایش است. مکان ملاقات با امر مقدس است. آیا مسجد همان کارکرد اول انقلاب را امروز هم برای ما دارد؟ مکانهای مقدس باید در متن شهرسازی و معماری و جزئیات سبک زندگی ما تغییر اساسی ایجاد کند. وضع سبک زندگی امروز ما نشان میدهد که نقطه کانونی ما با یک آشفتگی روبهرو است.
در آستانه ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) هستیم؛ دهه محرم و صفر برای ما زمان مقدسی است که به ما جهت میدهد. پیادهروی اربعین نوعی تجربه تازه است. ماهیت این حرکت نوعی حرکت سیاسی است. نوعی سلوک برای دستیابی به حقیقت است. حرکت تازهای است تا امر مقدس و زمان و مکان مقدس را به یاد بیاوریم و بتوانیم به امور جهت بدهیم.
تهیه کننده: آناهید خزیر