سخنرانی آقای محمدجواد استادی در مجموعه سخنرانی های علمی
25 تیر 1402
سخنرانی آقای محمدجواد استادی در مجموعه سخنرانی های علمی

جناب آقای محمدجواد استادی (پژوهشگر زیارت) در دومین مجموعه از سلسله سخنرانی های علمی همایش بین‌المللی الهیات زیارت با عنوان  «الهیات زیارت و علوم اجتماعی» به ارائه سخنرانی پرداختند. سخنرانی ایشان با عنوان  «جایگاه هنر در امتداد اجتماعی زیارت» در تاریخ 24 تیرماه 1402 به صورت برخط برگزار گردید. در ادامه فایل تصویری و گزارش مکتوب این سخنرانی تقدیم علاقه مندان می گردد.

 

مشاهده فیلم سخنرانی

 

جناب آقای محمدجواد استادی در ابتدا به رویکرد نظام جمهوری اسلامی در پرداختن به دو مسئله زیارت و هنر انتقاد کردند. علی‌رغم اینکه باید در نظام واره فکری جمهوری اسلامی به زیارت توجه ویژه ای می شد، متاسفانه شاهد مغفول ماندن زیارت و در کنار آن هنر هستیم. هر چند در ادبیات و گفتمان جاری، شاهد تعدد و تکثر در به کاربردن مفهوم زیارت هستیم، اما هیچ گاه به کارکرد واقعی و تعالی بخش زیست انسان توسط زیارت دقت نشده است. دلیل آن هم این است که در مدار فکری کارگزاران، زیارت جایگاه ویژه ای ندارد، و هر آنچه در این عرصه رخ داده یا دچار انحراف بوده یا دچار تقلیل گرایی.

آقای استادی تقلیل گرایی در زیارت را از دو جنبه بررسی کردند. اولین رویکردِ تقلیل گرایانه، توجه به مناسک در حد و اندازه های بسیار محدود است. این نگاه تلاش می کند مناسکی در یک مکان مشخص ایجاد شود. اساسا این نگرش به شدت مکان مند است. در این رویکرد بعضا شاهد مناسکی هستیم که اصالت الهیاتی و اسلامی ندارد و صرفا مربوط به یک دوره تاریخی خاص است. این نگاه تأثیر زیارت را به همان فضا و مکان محدود می کند و نقش زیستی و ناظر به زندگی برای زیارت قائل نیستند.

رویکرد دوم در نگاه به زیارت عمدتا در بدنه قشر موسوم به روشنفکری نمایان است. این گروه با عینک جامعه شناسی غربی به زیارت نگاه می‌کنند. تنها لایه هایی از زیارت را به رسمیت می شناسند که ذیل محور توسعه باشد و بقیه ابعاد زیارت را به طور کامل نادیده می گیرند. این نگاه تلاش می کند با تغییر شکل و دستکاری مناسک، زیارت را حول محور توسعه بکشاند. اینجاست که مسئله گردشگری پررنگ می شود. البته من به دنبال دوقطبی سازی گردشگری و زیارت نیستم.

مسئله امروز ما این است که بتوانیم زیست انسان معاصر را در مدار معنا سامان دهیم تا زمینه اعتلای انسان در مسیر آرمان‌های الهی طراحی بشود. هر دو رویکرد مذکور به این هدف آسیب می زنند. رویکرد اول زیست امروزی انسان را به رسمیت نمی شناسد و رویکرد دوم هم برای نظام سرمایه‌داری است.

آقای استادی درادامه زیارت را به عنوان منبع معرفتی ثانویه و واسط معرفی کردند. با وجود اینکه منابع معرفتی دست اول و سنتی ما قابلیت تغذیه و جهت دهی مسائل روز را دارند، اما به دلایل مختلفی از این منابع اولیه استفاده نکرده ایم. زیارت به دلیل جنبه های مناسکی، تجربه های معنوی خاص و جهان شمولی آن، محدودیت های منابع اولیه را ندارد. زیارت به عنوان منبع ثانویه و واسط، باعث معنابخشی به مولفه های متعدد زیستی انسان معاصر می شود. مثلا موضوعاتی مانند عدالت و مسائل زیست محیطی از مولفه های زیست شهری است و یک منبع معرفتی می تواند یکی از این حوزه ها را پوشش دهد.

ایشان با تاکید بر منسجم بودن مولفه های زیست انسان افرودند: ما در پژوهش‌های خود ۹ مولفه در زیست انسان معاصر را معرفی کرده ایم .انسجام این عناصر و مولفه‌ها بسیار مهم است. میان این مولفه‌ها متغیرهای فراوانی در جریان است و  اگر بتوان بین این متغیرها یک روح واحدی را حاکم کرد به آن انسجام مورد نظر می رسیم. در غیر این صورت نمی‌توانیم از یک جامعه متعادل صحبت کنیم. زیارت همان روح حاکم است و می‌تواند بین همه این مولفه‌ها انسجام و ارتباط برقرار کند. زیارت از جمله مفاهیمی است که به دلیل ثانویه بودن و نقش تاریخی که در زیست ما دارد، می‌تواند روح مشترک مورد اجماع و مورد پذیرش کلیت یک جامعه باشد؛ حتی در جامعه‌ای که ادیان و مذاهب مختلف در آن وجود دارد. بنابراین زیارت نقطه عطف ارتقای نظام معرفتی جامعه بوده و جامعه را به سمت آرمان های متعالی رهنمون می سازد.

ایشان فرآوری مفاهیم و و ایجاد زمینه‌های ایدئولوژیک برای عرضه زیارت در نظام زیست روزمره انسان را تکلیف راهبردی حکومت دانستند و تاکید کردند که باید از زیارت برای اعتلا و پیشرفت جامعه استفاده کرد. آقای استادی هنر را مهمترین ابزار برای رسیدن به این هدف معرفی کردند.

ایشان در ادامه افزودند: هنر  دارای ویژگی هایی است که می تواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد. اولین ویژگی آن زبان غیرمستقیم در انتقال مفاهیم است. امروزه به دلیل پیچیدگی های ذهنی انسان معاصر این ویژگی  بسیار حائز اهمیت می باشد. برای اینکه بتوان مفاهیم را به همه ی طیف های جامعه منتقل کنیم باید محتوا و شکل پیام، جهان شمول باشد. بنابراین دومین ویژگی هنر همین جهان شمول بودن آن است. هنر می‌تواند مفهوم زیارت را در اختیار همه طیف‌های یک جامعه که دارای تعدد و تکثر  هستند قرار بدهد. ویژگی بعدی هنر توانایی ساده سازی مفاهیم است. اگر بتوان مفاهیم پیچیده و کهن را به شکل ساده بیان کرد ارتباط مخاطب با مفاهیم افزایش پیدا می کند. اثرگذاری هنر روی خودآگاه و ناخوداگاه ذهن، ویژگی بعدی آن است. بسیاری از قالب هایی که در عرصه زیارت استفاده می شود روی خودآگاه مخاطب اثر می گذارد. اما هنر هم خودآگاه و هم ناخودآگاه مخاطب را درگیر می کند. انسان امروزی به دلیل تحولات فناوری دچار معاصرت شده است. نمی توان با ادبیاتی که مناسب عصرحاضر نیست با انسان سخن گفت. ویژگی بعدی هنر  این است که مفاهیم کهن را در قالب جدید به مخاطب عرضه می کند. ویژگی دیگر هنر سرگرم کننده بودن آن است. مفهمومی که در یک قالب جذاب و زیبا به مخاطب عرضه شود اثرگذاری بیشتری دارد. مسئله سرگرمی برای انسان معاصر که درگیر سرگرمی نظام سرمایه داری است بسیار مهم است. ویژگی دیگری که هنر در انتقال مفاهیم دارد، لمس عواطف و احساسات مخاطب است. هر چقدر احساسات مخاطب را درگیر کنیم محتوا بهتر منتقل می شود. با توجه به همه ویژگی هایی که برای هنر ذکر شد، بهترین ابزار انتقال مفهوم زیارت هنر است.

آقای استادی بعد از بیان ویژگی های هنر در انتقال مفاهیم، به ویژگی منحصر به فرد حرم مطهر رضوی اشاره کردند. ایشان حرم رضوی را تنها جایی دانستند که بین 700 تا 900 سال هنر متمرکز اسلامی در آن جاری بوده است. هنری که عناصر معنایی را به یک فرم زیبای هنری تبدیل کرده است. این شیوه انتقال معنا باعث اثر گذاری عمیق بر مخاطب می‌شود. مجموعه کاشی ها، نقاشی ها، کتیبه ها، موسیقی و رنگ های متنوعی که در حرم وجود دارد وظیفه این اثربخشی را بر عهده دارند.

ایشان لازمه اثرگذاری حرم مطهر رضوی و زیارت امام رضا (ع) بر عرصه حکمرانی را محدود نساختن آن به مکان حرم دانستند و افزودند:باید این هنر متمرکز اسلامی را به شکلی وارد جامعه و اجتماع کنیم و کارکرد حرم را به درون خانواده های مردم ببریم.

از نظر آقای استادی برای رسیدن به این هدف دو روش کلی وجود دارد: روش اول این است که روی کتابی مانند عیون اخبار الرضا تامل کنیم و بیاندیشیم که چگونه این کتاب را به فرم تبدیل کنیم. عملیاتی شدن این شیوه بسیار سخت است، زیرا هنری که در دانشگاه های ما تدریس می شود مبنای غربی دارد. روش دوم آن چیزی است که آن را مکتب هنر رضوی می توان نامید. در این روش روی هنر حرم مطهر رضوی یک مهندسی معکوسی را انجام می دهیم تا بتوانیم بر اساس آن به یک الگو برسیم. ایشان سه ضلع  برای این مکتب هنری برشمردند. اولین ضلع این مکتب تبیین نقش کارگزاران و سیاستگزاران در این فضاست. چراکه با مطالعه تاریخ نقش حمایتی حکام در رشد هنر بسیار مشهود است. ضلع دوم آن نظریه پردازی در عرصه هنر هستند. نظریه پردازی نیازمند شناخت تاریخ هنر است. در ضلع سوم این مکتب هنری، هنرمندان قرار دارند. مشخص کردن ارتباط هنرمند با کارگزار و نظریه پرداز و درک هنرمند از مبانی معرفتی بسیار حائز اهمیت است. این سه ضلع برای رسیدن به یک الگو جهت جاری ساختن مفهوم زیارت در زیست اجتماعی مردم بسیار مهم هستند.

جناب آقای استادی در جواب پرسش های مطرح شده، زیارت را محدود به یک فضا و مکان خاص ندانستند. ایشان زیارت را عنصری معنایی معرفی کردند که می تواند مولفه های زیست شهر را تغذیه کرده و به آنها جهت دهد. اگر حاکمان برداشتی محدود و غیر واقعی از امر زیارت داشته باشند، امکان ایجاد انحراف و آسیب های جدی وجود دارد.

 

تهیه کننده: مهدی تقیون